بینش معاصر

چهارشنبه، بهمن ۰۸، ۱۳۸۲

کارهای عهده من در پروژه بهمن ماه زیاد شده و ده روزی از موهبت خوشه چینی میوه از درختان وبلاگستان محروم هستم گرچه فرصتم اندک است اما سعی خواهم کرد از شما دور نباشم.
...je pense que je suis tomber a

دوشنبه، بهمن ۰۶، ۱۳۸۲

می گویند اداراکات ما بردونوع است حقیقی و اعتباری .اندسته از دریافتها ی ما که ما به ازای خارجی دارد حقیقی اند.اما اندسته از ادراکات ومعارف ادمیان که مابه ازای خارج از ذهن ندارند اعتباری هستند.بشر برای تنظیم امور خویش در بین خود وبمنظور پیشگیری از زیاده طلبی و هرج ومرج(همچون جنگل) با بنا گذاری این ادراکات سعی در عاقلانه وعادلانه تر کردن مراودات این جانور مستند ساز ناطق دارد.

شنبه، بهمن ۰۴، ۱۳۸۲

كودك كه بودم بيشترين علاقه من اجراي تئاتر(بازي) دونفره انهم سياسي تخيلي با برادرم بود .ماجرا ازاين قرار بود كه برادر بزرگترم عاشق فوتبال بود و براي اينكه من راضي شوم تا بااو فوتبال بازي كنم ناچار بود به ساز من كه همانا اجراي يك تئاتر دونفر راجع به جاري شدن سيل در پاكستان و كمك ايران به ان كشور بود؛ برقصد.او شاه ايران مي شد و من ذوالفقار علي بوتو(ريس جمهور پاكستان) ومن اورا در فرودگاه استقبال مي كردم و پس از انجام يك مصاحبه مطبوعاتي به گفتگو در باره وضعيت نابسامان كشورم ناشي از سيل مي پرداختيم . از ديگر تئاترهاي دونفرمان اجراي ديالوگهاي مجموعه تلويزيوني سفينه اينترپرايز(ماجراي يك مجموعه دانشمند كه در سفينه اي در اعماق كهكشان راه شيري به اكتشاف مي پرداختند)؛ بود.البته هر از گاهي هم نقش اميرعباس هويدا را با يك قلم خودكار كه به شكل پيپ اسباب بازي بود در حال گزارش تلويزيوني ؛ به تنهايي ايفا مي كردم كه بسيار مورد توجه مادرم بود.اما چه شد كه من به ياد اين موضوع افتادم ؟ كمكهاي دولتها و ملتهاي جهان درپس زلزله بم كه .بيشترين كمكها در ساعات اوليه را ازحيث وزني (40تن)سوريه و تركيه وبهترين امدادرساني را فرانسه و بلژيك والمان ودر مقياس رقم نقدي با 400مليون دلار كشورهاي عرب حاشيه خليج فارس(البته انها عرب مي نامندش)و انصافا امريكا در تامين نيازمنديهاي تن پوش و اشيانه به انجام رساندند. دم همشان گرم باد كه هنوز حس مي كنيم آدميت زنده است.

چهارشنبه، بهمن ۰۱، ۱۳۸۲

در استانه بيست و پنجمين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي سرزمينمان چه خوب مي شد حاكمان به نحو مسالمت اميزي نسبت به واگذاري قدرت به منتخبان معاصر(فارغ از انكه كه باشد و با چه انديشه ) جامعه اقدام مي كردند( انچه كه در نيكاراگوا و افريقاي جنوبي و چندي پيش به نحو اندكي در چين با استعفاي همه اعضاي قديمي حزب كونيست رخ داد). برگزاري يك همه پرسي در باره نظام حاكم با معرفي چند گزينه رايج واز جمله جمهوري اسلامي ؛ شرايط مطلوبي را فراهم مي اورد تا هم ملت بار ديگر بخت و اقبال خويش را براي طي كردن راه زندگي و زيست در جهان و تعامل چند جانبه با ديگر ملل بيازمايد و هم دولت بتواند مجددا با اقتدار منبعث از مشروعيت متكي بر ملت نسبت به پيشبرد اهدافي كه ان را نمايندگي ميكنند مصمم و راسخ باشد.
مگر نه اينكه محمد كه فرستاده خدا بود چندين نوبت براي اعلام وفاداري و تعيين مسوليت مسلمانان از انان بيعت(ابراز موافقت مردمي عصري) ستاند(عقبه اولي؛عفبي ثاني؛تحت الشجره و رضوان) وهنگامه ورود به يثرب با تنظيم نخستين معاهده چند جانبه مراعي با ديگر مذاهب و اقوام مستقر در يثرب مدينه را بنا نهاد.مگر نه انكه امام اول شيعيان با بيعت با ديگر خلفاي راشدين وايفاي نقش مشاوره بر راي دمكراتيك عصرش(اهل حل وعقد)تاييد گذارد وتا اقبال مردمي پس از قتل عثمان نيافت خلافاي منتخب مبتني بر خرد عصري را مشروع مي شمرد و از ادعاي زمامداري خويش بعنوان حق مشروع خويش برمسلمانان سخني نگفت(گرچه بعدها جسته و گريخته از اينكه خلافاي پيش از او كمتر ازوي لياقت داشته اند شكوه كرد).حتي فرزند نخست ان امام هم كه با اقبال مردمي بر خلافت تكيه زد پس از درگيري با شياد زمان(معاويه) و درك اينكه ادامه اين وضعيت به نفع مسلمانان نيست طي توافقنامه اي استعفا داد واز همه مهمتر حسين شهيد نيز عليرغم عهد شكني معاويه در تعيين جانشيني خويش پس از انكه بيعت مردمان كوفه را نيابت از مسلم احراز كرد به رودرروي با نظام عهد شكن برخاست وشب عاشورا يارانش را برترك عهده بيعت فراخواند.رهبر كبير انقلاب نيز در روز ورود به ايران و در جمع مردم مستقبلش چند نوبت بر مشروعيت خويش براساس اقبال مردمي سخن گفت(من به پشتوانه اين ملت ؛ من از انجاييكه اين ملت مرا قبول دارد دولت تعيين مي كنم؛ من توي دهن اين دولت مي زنم ) .
ايا با ا ين رفتارهای مستند تاريخ ديني حق نداريم که از حاکمان فقهی سرزمینمان بخواهيم؛ اينك كه بگمان بخش قابل توجهي از جامعه حاكمان و نوع حكومت اعماليشان مورد پسند نيست با برگزاري يك همه پرسي برای انتخاب نوع حكومت با نظارت مجامع جهاني به واگذاري حکومت مردم به خودشان به رايشان گردن نهند.


سه‌شنبه، دی ۳۰، ۱۳۸۲

فیلم داستان مردي(ژان كلود ون دام) است كه در اثر يك بي عدالتي(ناشي از نداشتن مستندات كافي براي
محكوم نمودن قاتل همسرش كه درپايان دادرسي با هفت تير پليس در ساختمان دادگستري ؛قاتل را شخصا مجازات مي كند)به زندان ابد محكوم مي شود وبراي سپري كردن اين ايام او را به زنداني كه ويژه تبهكاران حرفه ايست منتقل مي كنند.همانند تمامي زندانها و به ويژه زندانهاي تبهكاران حرفه اي؛ باند بازي بين زندانيان و رشوه خواري زندانبانان متعارف است و بر خلاف ان خواستن و عمل كردن كمي تا قسمتي به تجربه امر محال مي ماند.ژان كلود ون دام ناخواسته (براي حمايت از جواني كه مورد تعرض جنسي واقع شده) درگير با باند مافياي روسيه (داستان در روسيه مناطق مسلمان نشين چچن مي گذزد وصداي اذان وعبور ميگهاي جنگنده بر فراز زندان مشعر برهمين است) ميشود كه مسئولان زندان براي تنبيه" وي را به سلول انفرادي كه از ميان ان فاضلاب ديگر زندانيان عبور مي كند؛منتقل مي كنند.افسردگي ناشي از اين بي عدالتيها وي را براي خودكشي نافرجام اماده مي كند.در اين ميان اما يگانه چيز اميد بخش پروانه ايست كه وارد سلول شده و ياداور خاطرات او از همسرش مي شود( او كه هميشه عكس همسرش را در كنار استخر شنا را با خود دارد)زماني كه گفته بود: ادمهاي خوب پس از مرگ به شكل پر وانه خواهند شد. اين پروانه نماد محبوب قهرمان فيلم مي شود و وي اميدوار براي ساخت اينده اي بهتر مقاومت را پيشه مي كند. دراين زندان هر از گاهي بازي مرگ باري همچون نبرد گلادياتورها بين تنومندان زنداني وبا تدبیر زندان بانان برپا مي شود . اين بازي بيش از انكه براي زندانيان جذاب باشد( كه به دليل بيكاري و فراغت هست) براي زندانبانان وسیله قمار كردن و خلاصي از دردسر شورش زندانيان یاغی؛ مفيد است وبهمين سبب به اجراي اين بازي مرگ دامن مي زنند.
قهرمان فیلم را ازسلول انفرادي؛ براي گذران بقيه مجازات به سلول زندانيي مي فرستند كه به گفته زندانبانان تاكنون سه نفررا به همين گونه به قتل رسانده است. هم سلولي جديد دايما در حال خواندن ونوشتن است وكلامي با قهرمان رد وبدل نمي كند واين بر ترس و نگراني او مي افزايد.ژان باچند نوبت ديدن نبرد گلادياتورها كه منجربه برنده شدن همان تبهکار متعرض به دوست همبندش شده است تصميم به انتقام از اين جنايت كار را مي گيرد وبا ورزش كردن مداوم و سخت؛ عاقبت به هدفش(كشتن جنايتكار) در یک نبرد دست مي يابد اما در چنبره بازي زندانبانان براي كشتن ديگران گرفتار مي شود واينجاست كه هم بند ش با تذكر اين نكته(دستمایه اجرای منویات زندانبانان نشدن) سعي در نجات او از اين وضع را دارد.در اين حين زندانبانان جنايتكار ديگری را از يك زندان ديگر براي پيشگيري از قدرت ژان به زندان مي اورند . اما وي در نتيجه تاثیرتوصيه(نگذار انسانيتت را ازت بگيرند) قبل از مرگ دوستش كه توسط همين جنايتكار جديد مورد تهديد وازار جنسی قرارگرفته و دست اخر براي دفاع شرافتش كشته شده بود؛ قرار ميگيرد واز مبارزه كردن خودداري مي كند.هم بند ژان مسرور از اين اتفاق شرايط فرار ژان را با ديگر دستيارانش فراهم مي كند واز او مي خواهد كه درپي رهايي دست نوشته هايش كه اسرار جنايات اين زندان است را منتشر سازد.ژان با خودرو ريس زندان ازاين بازداشتگاه مخوف رهايي مي يابد و هم بندش نيز با كشتن رئيس زندان انتقام زندانيان را از وی می ستاند.

یکشنبه، دی ۲۸، ۱۳۸۲

در خبرها امده بود كه ريس سازمان مديريت و برنامه ريزي گفته است كه براي تشكيل سازمان و يا وزارت رفاه اجتماعي موافقت رهبري شرط است.
درجوامع مدرن اما براي هر موضوع يا مشكلي؛ سازو كارمناسب عصري را طراحي مي كنند تا ان مسئله با كمترين دخالت سلايق و نظرات شخصي چاره جويي شود.اين قضيه در جوامع ابتدايي كاملا برعكس بوده وبراساس سليقه ها و نيز دريافتهاي فردي سامان مي يابد.ايجاد عدالت اجتماعي به منزله فراهم كردن امكان زيست برابر براي همه شهروندان در جوامع پيچيده امروزين نيازمند طراحي سازوكار مناسب براي تامين برابري فرصتها و پيشگيري از تطاول قدرتمندانست. امروزه با تاسيس سازمانهاي بيمه / تامين اجتماعي / واخذ ماليات بيشتر از دهكهاي دارنده ثروتهاي كلان ونهادينه كردن رفتارهاي موردنياز اين سازمانها نزد شهروندان سعي در كاهش فقر ومحروميت و نتيجتا پيدايش عدالت اجتماعي دارند.حال انكه اين مهم در جوامع سنتي باستايش وترغيب نفقه يد معطيه(اعانه دهندگان/بانيان خير) پيگيري مي شود.

شنبه، دی ۲۷، ۱۳۸۲

طنین اذان از ماذنه های چند مسجد کناره میدان لختی مستم می کند.نوعی هماوایی" ستایش بزرگی وبی کرانگی/سفارش به خیرونیکی در میان ما ادمیان ودعوت به ایمان" گرمی بخش حیات ادمی در میانه سرگشتگی وملال تکرار.
نمیدانم چرانمی توانم احساسم را منتقل کنم؟اما چند لحظه مستی جذاب و دلچسبی بود.نصیبتان باد.

دكتر مرتضي مرديها اين دانش اموخته فرانسه در روزنامه شرق از اينكه ريس جمهوري در پاسخ خبرنگاراني كه اورا به درستي ازتناقضاتي كه گرفتار انست براي سخن گفتن به دام مي افكنند واوازاين وضعيت گلايه كرده و خويش را دامن خشك از حيله ها و نيرنگهاي جهان سياست دانسته ؛ به شيوايي در سرمقاله اي با عنوان درويشي يا پادشاهي نقد كرده است.

جمعه، دی ۲۶، ۱۳۸۲

چندي پيش سعيد نظرم را درباره مطلب نوشته شده اش در باره نقش تلويزيون درتشويق و برانگيختن احساسات مردم در ياري رساني به زلزله زدگان بم ؛جويا شده بود.
بنظر مي رسد واقعيت اينست كه رسانه هاو از جمله و به ويژه رسانه هاي ديداري شنيداري چون تلويزيون نفش تعيين كننده و قابل توجهي در تهييج وسازماندهي و افزايش دانش و نيز پيدايش ذائقه مخاطبان خويش دارند.پيدايش ستاره هاي سينمايي و موسيقايي درجهان ؛ محبوبيت كارگزاران سياسي واجتماعي همه و همه از ميوه هاي اين درخت پرثمره( رسانه) است.
در حقيقت خبررساني يك رويداد و يا اتفاق؛ نتيجه چيدمان روشمند بخشي از واقعيت( ونه همه ان) است كه علاوه برميزان دستيابي به سپهر اطلاعاتي ان رويداد؛ پيش فرضهاو منافع اقتصادي وسياسي توليد كنندگان خبر نيز در گزينش و چيدمان ان موثر است.

پنجشنبه، دی ۲۵، ۱۳۸۲

اما برداشتهاي من ازاين چند روزه كه خودروندارم:
چيزي به نام تاكسي در تهران معنا ندارد.
پيكان براي حمل و نقل عمومي حداكثر داراي ظرفيت پنج نفر با راننده است.نشستن جلو دونفره يعني طي مسير با اعمال شاقه.
اكثر مسافر كش ها نوارهاي دامبول وديمبول گوش مي دهند.
بهترين اطلاعات حوزه ترافيكي و نقشه شهري را اين رانندگان مي دانند.
هنگامه باران و يا برف هيچكدام ازرانندگان خطوط ويژه كار نمي كنند كسي هم بر كار اينان نظارتي ندارد.
كرايه مسيرها هرچه از ميانه به شمال مي رود گرانتر مي شود.
هنگامه برف وباران با پرداخت سه برابر كرايه متعارف با كمترين معطلي مي توانيد تاكسي در بست گرفته به مقصد برسيد.
وقتي دو عاشق ومعشوق جوان كنار همديگر داخل سواري جيك جيك مي كنند با ديدن قيافه من ساكت و رسمي تا اخر مسير مي نشينند وحضور من باعث منقص شدن عيششان مي شود ومن از اين موضوع دلخور و شرمنده مي شوم.

سه‌شنبه، دی ۲۳، ۱۳۸۲

از موانع جدي پيشرفت زنان نه شریعت بلكه تفكر مردسالاري ايرانيست. الان شرح مي دهم: پس از اينكه گزارش سركارخانم تمام شد سه نفر از حاضران در جلسه به ايراد انتقاد ومخالفت با برنامه هاي ايشان پرداختند.اولين مخالف نماينده اصناف و بازار بود كه به برگزاري كنسرت موسيقي ونحوه اداره و اجراي ان ايراد داشت(من هم كمي شيطنت كردم وبه كنار دستيم كه نماينده دانشجويان بود گفتم حتما خواننده هم خانم فايقه اتشين(گوگوش) است؟).دومين مخالف نماينده خانه احزاب بود كه خواستار تعريفي روشن از واژه پيشرفت زنان ونيز چگونگي تدوين كتابي براي ارايه اين پيشرفت؛ اعتراض داشت.سومين مخالف هم نماينده بسيج بود كه در باره نامگذاري دختران نمونه بدون ذكر علت نمونه بودن؛ معترض بود. رييس جلسه كه فرد محترم و البته از سنت گرايان بود دلش بحال اين يگانه بانوي حاضر در نشست سوخت و به دفاعي جانانه از وي پرداخت(گرچه خود اين خانم هم با اعتماد به نفس ستودني از برنامه هايش دفاع كرد) تا جاييكه به ذكر خاطره اي از برگزاري يك نمايشگاه درباره پوشش بانوان اشاره كرد وگفت كه پوششهاي مختلف مبتني بر شريعت اسلامي را به اقايان علما نشان داده است اما انها و به صراحت اقاي جنتي گفته اند اينها اشكال شرعي ندارد اما اگر كسي اينها را بپوشد ما(حكومت) با ان برخورد مي كنيم.

دوشنبه، دی ۲۲، ۱۳۸۲

بالاخره تصميم بجا و درست شوراي نگهبان نظام ابلاغ شد و جمع زيادي از مرتدان به نظام الهي را كه در اين چهار سال اخير با تصميمهاي معاندانه و كافرانه خويش سعي در ايجاد شكاف در ميان صف واحد ويكپارچه امت ولايي داشتند ؛ رد صلاحيت كرد.اينك ودر پي اين اقدام نيكخواهانه چوپانان؛ گوسفندان محترم ميتوانند با خيال راحت وبدون دغدغه ونگراني از فريب گرگان؛ از ميان نامزدان تاييد شده معتمدان خويش را برگزينند.
بنظر مي رسد چنانچه هر انچه را كه توسط خرد جمعي بشر(معين كردن سطح خاصي از تحصيلات/وفاداري كتبي به قانون اساسي/فقدان محكوميت كيفري موثر) در ديگر نقاط جهان پذيرفته شده است را بعنوان تجارب مفيد براي تعيين نامزدان نمايندگي مجلس بكار گيريم واز نگرانيهاي دايه مابانه و احساس رسالت هدايت بشري وخدايي كردن فاصله بگيريم ؛ هم براي حفظ حكومت و نظام بهتر است هم براي ملت(ببخشيد منظورم امت بود).

شنبه، دی ۲۰، ۱۳۸۲

دولت ترکیه با گرایشهای دینیش امدگی خود را برای لغو مجازات اعدام حتی در زمان صلح اعلام کرده است.
گرچه وجود مجازات اعدام پیشگیری چندانی از بروز قتل وجنایت نکرده است اما بنظر می رسد لغو انهم برای پاره ای از قتلها مشوق باشد.من شخصابا مجازات اعدام برای جنایتها و تبهکاریهای سازمان یافته (با حضور هیات منصفه) موافقم.

جمعه، دی ۱۹، ۱۳۸۲

به واقع گوش تاريخ پر است از فرياد قربانياني كه در صف نخست كارزار ها سينه سپر كرده اند تا به زعم خويش اما به دور از هر معرفتي حقي را به پا و يا ستمي را باز دارند، اما آنچه در عمل نصيب برده اند، باختن جان و مال خود در راه مالداران و جهانداران بوده است! اين هشداري است براي فريفتگان و مسحورشدگان، چرا كه ناموس هستي مقرر كرده است كه پوسته مخملين آرمان ها با تيغ برهنه واقعيت ها شكافته شود و اندرون آنها بيرون ريزد و اين تازه اول راه است، راهي كه با پشيماني و حسرت پيروان آغاز مي شود و به سرانجامي بس تلخ و تراژيك مي رسد.

چهارشنبه، دی ۱۷، ۱۳۸۲

بنظر می رسد جناح سنتگرای درقدرت برای حفظ حق و موهبت الهی( قدرت) از چهار شیوه زیر بخوبی استفاده کرده است ودر اینده نیز همچنان بهره خواهد برد: 1-پیشگیری از ورود دیگر اندیشان و نیزمرتدان کنونی مشروعیت نظام به دستگاه قانونگذاری از طریق رد صلاحیتهای کاملا بی رحمانه. گرچه در نگاه اول ممکن است رد صلاحیتهای وسیع نظام را با بحران مشروعیت مواجه کند اما تجربه نشان داده است که این بحران دیری نمی پاید وبا گذشت زمان وبه میمنت چند پارگی سطوح تمدنی جامعه مان به فراموشی سپرده می شود فقط کافیست چند هفته ای را در زیر ضربات کم توان برخی منتقدان و مطبوعات کم رمق داخلی وجهانی تاب اورند تا حداقل چهار سال نظام الهی را بدون نگرانی و اضطراب از ره زنی اندیشه و ایمان مردمان توسط فریب خوردگان و عوامل بی جیره و یاجیره دشمنان خدا اداره کرده به سامان وسعادت برسانند.
2-تحقیر وتهی کردن جامعه از گروه های مرجع ( در عرصه سیاسی به افرادی گفته می شود که در برابر حاکمان وظیفه نقد عملکرد وجانشینی بالقوه را برعهده دارند) ومجموعه نیروهایی که قابلیت ان را دارند که برای شکل گیری افکار وآرای مردم موثر باشند از طریق پرونده سازی و احضار در دادگاهها و اعتراف گیری به انجام جرایم و گناهان کرده و ناکرده از ازل تاکنون.
3-پیشگیری ازانجام موفقیت امیز هر گونه اصلاحات حتی در عرصه های اقتصادی و رفاه اجتماعی بمنظور دلسرد کردن ومایوس نمودن مردم از عملکرد جناح دارای سمت اما بی قدرت موسوم به اصلاحگرا.
4- رایزنی و چانه زنی غیر اشکار ومخفیانه و به سیاق قرن هجدهم ونوزدهم در سطح جهان برای حفظ قدرت با توسل به قاعده فقهی اکل میته(قاعده فقهی که ادمی را مجاز می دارد تادر شرایط اضطراری برای بقا گوشت مردار که حرام می باشد را بخورد) بادرک شرایط کنونی جهان در عدم تردید کشورهای قدرتمند در سرکوب نظامهای نقض کننده بالفعل و بالقوه امنیت جهانی.
اینک این پرسش هنوز هم باقیست که دراین شرایط ذکر شده وبا توجه به فقدان تردید قدرتمندان سنتگرای در سرکوب ندا وآوای مخالفان ونیز جامعه چند پارچه سرزمینمان از حیث سطوح مختلف تمدنی وفرهنگی ایا می توان امیدی به مشارکت موثر و رهاننده مردم از وضع موجود برای گام نهادن بسوی پیشرفت و دمکراسی داشت؟ واین پرسشی است که شاید پاسخش را در بستر طولانی تاریخ این سرزمین به توان جستجو کرد . گرچه توسل به سازمانهای جهانی برای زیر فشار قرار دادن سنتگرایان بمنظور رعایت حقوق مدنی وجهانی بشر می تواند موثر افتد

سه‌شنبه، دی ۱۶، ۱۳۸۲

او خبر می داد خبر خوان نبود ودر میان خبر تفسیر نیز می کرد .طنین صدایش برای من یاد اور اروند کنار/شلمچه /حلبچه/شط علی/هزار قله وهرکجایی که می توانستم بی بی سی را گوش کنم است.

شادباش دومين اکل ميته اقايان.


برداشتهاي من از يك نشست سوپر حكومتي(16/10/82)

1- از تعداد سي نفر حاضر در اين جلسه يك نفر با پوشش چادر؛بيست وسه نفر نفر كت و شلوار؛ دونفر كاپشن وشلوار؛چهار نفر لباس عربي فارسي شده(روحانيت شيعي)؛يك نفر يوني فورم نظامي.
2-تعداد هشت نفر داراي عينك.
3-سه نفر كله تاس و سه نفر داراي موي كم پشت وبقيه معمولي.
4-دونفر داراي چشماني زاغ و دونفرچشم عسلي .
5-بيني چهار نفر خوش تراش و زيبا بود.بقيه هم درشت و عقابي وزشت.
6-هيچكس بدون ريش نبود(به استثناي خانم)شش نفر داراي خط ريش؛سه نفرريش كاملا كوتاه شده؛وباقيمانده نيز پلشت و كريه منظر.
7-چشم ابروي عمومي جلسه قابل قبول بود.

یکشنبه، دی ۱۴، ۱۳۸۲

عليرضا اميني با دومين فيلم بلند خود دانه هاي ريز برف كه پس از نخستين فيلمش ؛ نامه هاي باد(داستان سربازاني كه براي گذران اوقات خود به صداي دختران وزنان درحال نجوا و مغازله با زوجهايشان؛ برروي نوار كه توسط يكي از همقطارانشان ضبط شده ؛گوش مي دهند) ساخته است نشان مي دهد كه همچنان دغدغه مطالبات عاطفي- جنسي مردان به دور از زندگی عادی را دنبال مي كند.داستان فيلم از اينجا شروع مي شود كه دونفر در كارگاه ساخت تونل راه سازي در يكي از راههاي صعب العبور كوهستاني؛ روزگار مي گذرانند.اينان كه به دليل دوري از شهر ونيز ضرورت كاري قادر به ترك محل كارنبوده و نيز از داشتن زندگي طبيعي(در بين مردم و اجتماع) محروم هستند ؛ضرورتي هم براي نظافت و رسيدگي به سر ووضع خود نمي بينند ؛ در ميانه يك روز از بالاي كوههاي محل كارگاه دورنماي زني كه از پشت در حال حركت به سمت پايين كوه است توجه شان را جلب مي كند واز اينجاست كه به سرو وضع كثيف و نامرتب خود رسيده و با دوربين سعي مي كنند از نماي نزديك وبه مدت بيشتري اين موجود انگيزه بخش در دل ان كوهستان فاقد جنب وجوش را نظاره گر باشند. روزها در وقت معين اين انتظار و نظاره گري ادامه مي يابد وحتي نفر دوم اين كارگاه كه قدري از هوش و حواس معمولي كمتر داراست شيفته اين دور نما( زن )مي شود وبا نظاره گري اين رويداد(حركت معلم روستا ي ده بالا به سمت پايين با نمايي از پشت) همچون نفر اول؛ رقابت و ناموس پرستي بين خويش را سبب مي شوند.چندي بعد تعدادي كارگر روزمزد براي اجراي عمليات متوقف شده به كارگاه مي ايند انان نيز با گذشت چند روز وكشف اين موضوع سر موعد مقرر همگي كار را تعطيل كرده به تماشاي اين رويداد مي پردازند كه اين خود باعث درگيريهايي بين نفر اول كارگاه و اين كارگران مي شود. روزهااين انتظار ونظاره گري تكرار مي شود تا اينكه چند روزي انتظار ديدن محبوب بي سرانجام مي ماند نتيجه انكه نفر دوم كارگاه( كه داراي هوش و حواس كم تري است) دچار بيماري مي شود و از اينجا نفر اول اورا دلداري داده و براي مشاهده اتفاقي محبوب(دیدارزیبای افریده هستی) كه چنديست از نظاره ان محرومند؛همكارش را با واگن تونل به نزديكي يال كوه هدايت مي كند.

شنبه، دی ۱۳، ۱۳۸۲

گمشده هستي كه نمي داند چه بايد و چه گونه با يد وچه مي تواند .شايد اين روزها معناي درست سوره توحيد را مي فهمم كه مدعيست خدا مانند ندارد؛ مثل ما نيست او روح حاكم برجهان و اراده جاري حيات است بي هيچ شباهتي به همه موجودات و در عين حال خالق انان وبي نياز از تصوير و تصديق ما. و هركس خداي خويش را دارد وبس وبا ان خدا حياتش را سامان مي دهد واو نيز جزاين برنمي تابد كه خود اينگونه آفريده است.
ما اما او را چه بد نشانديم(چه خونها كه به نام او ريخته نشد وچه جفا ها كه بنامش ثبت نگرديد!) وچه بد از او در مخيلمان ساختيم(هولناك انتقام گيرنده با تمايلات كاملا انساني) وچه اندازه از او براي توجيه وتفسير خواسته و اراده فزون خواهمان هزينه كرديم!.

جمعه، دی ۱۲، ۱۳۸۲

اما تفاوتی که با دوران شاه دارد اين است که الان امکانات هست و در جاهای مختلف پخش است، در ارتش، سپاه ، نيروهای زمينی و دريائی و هوائی هر دو اين ها، در نهادهای مختلف و .... به هر حال قدر مسلم اين است که زير کليد دولت نيست که توقع از آن داشته باشيم. تقريبا همه شان زير نظر مستقيم مقام رهبری است ولی باز هم هماهنگ نيست
هيچ جاي دنيا اينچنين به سوگ هزاران نفر نمي نشينند که اينجا. هيچ جاي دنيا اينچنين رودر روي مردم ،بی شرمی آشکاردرچشم، چشم در چشم نمي دوزند تا با انها سخن بگويند که اينجا!
ما اگر کمترين صداقتی در انديشه کردن به مردم داشتيم تا امروز برای اين مردم کاری کرده بوديم که خانه هاشان بر سرشان آوار نشود. که زودتر از زير آوار نجات داده شوند. که بدون کفش و پتو و سرپناه و چراغ و آب نمانند. همان داغ که ديده اند کم نيست؟
چه کسی باید دغدغه فجایعی همچون آن چه دیروز در رودبار، امروز در بم و فردا ممکن است در تهران و تبریز رخ دهد به سر داشته باشد؟ آنجا که حکومت نماینده واقعی ملت و دلسوز مردم و کشور است قاعدتا یکی از وظایف آن حفاظت از امنیت کشور و ایمنی ملت در برابر فجایع طبیعی است. اما در سرزمین های استبداد زده همه هم و غم حکومت حفظ نظام است از خطر نارضایتی و شورش ملت و امکانات هم در راستای همین دغدغه ها هزینه می شود.

پنجشنبه، دی ۱۱، ۱۳۸۲

دعا كن زنداني( ني كولا مارگينو-روماني )از جمله فيلمهاي است كه بر نقش ايمان در حوزه روان ادمي وانرژي كه ايمان براي مقاومت برابر سختيها واميد به اينده اي بهتر توليد مي كندتاكيد دارد.داستان از اين جا شروع مي شود كه زني ميانسال را به اتهام همكاري با نازيها دستگير مي كنند ودر ميانه تحقير و توهين وانجام بازجوييهاي خشن كه با شكنجه و ضرب وشتم بدني همراه است وي براي انرژي گرفتن و تاب اوردن خويش در برابر اين فشارها به مسيح روي مي اورد وبا نوشتن و خواندن اذكار وسرودهاي كليسا بر ديوار سلولش موفق مي شود تادربرابر خواست نيروهاي بشدت خشن امنيتي روماني دوام اورد و از اقرار واعتراف به انچه انان به دنبالش هستند سرباززند. پس از گذشت چند ماه وبدون نتيجه مورد نظر بازجويان وي را به زندان عمومي منتقل مي كنند. واو در انجا هم با تقويت ايمان همبندانش ازطريق مطالعه و قرائت انجيل به دست امده از كليسايي كه اينك به انبار مواد غذايي زندان تبديل شده است انرژي و اميد به اينده را در انان زنده مي كند.

ايمان به واقع كنش خداوند در درون ماست؛كنشي كه ما را درگرگون مي سازد وباعث مي شود از نو در خدا زاده شويم.ايمان زنده؛خلاق؛
فعال وقدرتمند است. وهرگز بازنمي ايستد تابپرسد كه ايا كارهاي نيك باد انجام شود يا نه؟بلكه پيشاپيش ان كارها را انجام داده است وبي وقفه انجام مي دهد.
از اين رو جدا كردن ايمان از اعمال همچون جداكردن نور وگرما از اتش است.
مارتین لوتر