بینش معاصر

پنجشنبه، دی ۲۵، ۱۳۸۲

اما برداشتهاي من ازاين چند روزه كه خودروندارم:
چيزي به نام تاكسي در تهران معنا ندارد.
پيكان براي حمل و نقل عمومي حداكثر داراي ظرفيت پنج نفر با راننده است.نشستن جلو دونفره يعني طي مسير با اعمال شاقه.
اكثر مسافر كش ها نوارهاي دامبول وديمبول گوش مي دهند.
بهترين اطلاعات حوزه ترافيكي و نقشه شهري را اين رانندگان مي دانند.
هنگامه باران و يا برف هيچكدام ازرانندگان خطوط ويژه كار نمي كنند كسي هم بر كار اينان نظارتي ندارد.
كرايه مسيرها هرچه از ميانه به شمال مي رود گرانتر مي شود.
هنگامه برف وباران با پرداخت سه برابر كرايه متعارف با كمترين معطلي مي توانيد تاكسي در بست گرفته به مقصد برسيد.
وقتي دو عاشق ومعشوق جوان كنار همديگر داخل سواري جيك جيك مي كنند با ديدن قيافه من ساكت و رسمي تا اخر مسير مي نشينند وحضور من باعث منقص شدن عيششان مي شود ومن از اين موضوع دلخور و شرمنده مي شوم.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]



<< صفحهٔ اصلی