az shekh ma ngashte ast.bekhanim.

عازم یک سفر تقریبا طولانی(ده روزه) برای انجام ان پروژه های کاری هستم تلاش خواهم کرد بنویسم اما شاید کثرت کار مانع انجام این کار شود.

فیلم طلای سرخ پناهی صرفا برای اینکه به یکی از معضلات جامعه پرداخته است از سوی نوچه های اقایان به استناد مقررات شاهنشاهی توقیف شد.و اینک پناهی در به در برای ازادسازی این فیلمش تلاش می کند.

این مقاله به تناقض سینمای ایران می پردازد.

به طرز عجیبی نگران فعالیت هسته ای ایران و واکنشهای جهانی آن شده ام.نگران از اینکه اینک در استانه فن اوری هسته ای با یک اقدام نسنجیده و دفع الوقت اقایان بهانه برای اسراییل فراهم شود و با حمله به تاسیسات ایران علاوه بر ازبین بردن امکانات فراهم شده این چند ساله موجب بروز واکنش اقایان و سپس تامین نظر جمهوریخواهان امریکایی برای نابود کردن تمامی امکانات ما همچون عراق بشود. ودر این حالت این ملت است که دوباره باید همه چیز را از نو شروع کند ومرارتها بکشد.
خداوند وقت تقسیم خرد اقایان را غایب شمرده است؟

طنز جذابیست بخوانیم.

اجرای ان پروژه ها ی بزرگ شروع شده و من و همکارانم دیگر روز تعطیل نداریم.یکی از کارهای اطلاع رسانی یکی از پروژه ها نیز دچار مشکل شده است و من کلافه از حل ناشدنش. دعا کنید این موضوع حیثییتی بزودی به ابرو مندی به انجام برسد.

چند روزی پیش همینطوری پسوردی را برای ویندوز ایکس پی ام تعریف کردم اما از انروز تا بحال نتوانسته ام وارد میز کار و درنتیجه اینترنت بشوم .از سویی تمامی انچه به ذهنم می رسید امتحان کرده ام شاید رمز گشایی شود اما متاسفانه تاکنون نشده است.پس دوستان عزیز بر من می بخشایند اگر دیر به دیر بهنگام می شود.

شاید یکی از حماسه های ملی قرن اخیر همین جنگ هشت ساله ای باشد که حماسه دفاع مقدس نامیده می شود .سوای پاره ای از تندرویها و جاه طلبیها ی برخی از رهبران انچه در این هشت ساله(پایداری و ایمان خالصانه و ..) رخ داد بر تارک ایران زمین می درخشد.در دویست سال اخیر هرگاه ایران درگیر جنگی شده است پاره ای از خویش را بکام دشمنان از دست داده است . اما در این نوبت علیرغم مهیا بودن شرایط جهانی(ظهور انقلاب اسلامی که تهدیدی برای منافع غرب بشمار می امد) و نیز نبود سازوکار مناسب دفاعی اعم از عده و عده(تصفیه نیروهای ارتش و قطع رابطه با کشوری که تامین کننده سلاح ایران بود یعنی امریکا) نتیجه ای که حاصل امد بکام دشمنان این مرزو بوم نبود. اما متاسفانه این حماسه پاک و صادقانه جوانان وطن دستمایه عده ای از گنجشک مغزان شده است که با میراثخواری انحصاری از این ارزش تاریخی بسان چماقی بر سر ملت و به ویژه نسل نو می کوبند.یادو خاطره همه ان کوششها و فداکاریها گرامی باد.

ازخصوصیات رژیم های تمامیت خواه اینست که از پیدایش گروه های مرجع و نیز بدیلهای حکومت به نحو مرموزانه ای(تواب سازی و اعتراف و اقرار به گناهان کرده و نکرده) پیشگیری می کنند.این اقدام در دراز مدت باعث می شود که جامعه از تکیه وتغذیه از این گروهای مرجع محروم شده ونارضایتیهای خودرا به شیوه کاملا بدوی وعاری از دوراندیشی و جامع نگری(شورشهای کور ) بروزدهند.چنانچه نارضایتی از حکومت تعمیق یافته و گسترش یابد برای برون شد از این وضعیت ناخوشایند امکان دست بدامان بیگانگان شدن افزایش میابد .

يكي از اقايان گفته اند: كه فعلا نظرم اينست كه ديگران كشور را اداره كنند.
وقتي پارادايم ذهني اين باشد كه كشور ملك ماست نبايد انتظار گفتن چيزي ديگر را داشته باشيم. دولت و حكومت ملك هستند ونه ابزار سازماندهي جوامع بشري براساس خواست ادميان؟!

سه محقق جوان تحقيقي درباره وضعيت زنان هرگز ازدواج نکرده انجام داده اند. هرچند اين کار همانطور که در گزارش تحقيق هم آمده با دشواري هاي فراوان همراه بوده، اما نتيجه آن بسيار خواندني است.

معاون سابقم که اینک مسئولیت مهمی در یکی از استانهای مرزی بر عهده دارد برای احوالپرسی زنگ زد و کلی خوشحالم کرد. او تعریف می کرد که برای سر و گوش اب دادن به انطرف مرز رفته واز شهرهای مهم عراق بازدید کرده است. شهرهای کربلا و نجف و بصره که شیعی نشین هستند به نسبت دیگر شهرها از امنیت بیشتری برخوردارند ودر خانه های انان دو چندان بیش از انچه در سالهای نخست پیروزی انقلاب در نزد ما ایرانیان عکس و تصاویر علمای دینی و مراجع بر دیوارهاشان اویزان است. اما در تکریت و سامرا و موصل این ارادت جای خودرا به نفرت از شیعیان و غرب اشغالگر می دهد.بغدادنیز خشنود و رسته از صدام با تظاهرات مدرنیته با دیگر نقاط عراق قابل قیاس نیست.او تعریف می کرد که شیعیان عراق کوچکترین ایراد و انتقادی را از رهبران مذهبی بر نمی تابیدند و حتی گلایه هایی از خاتمی داشتند که نتوانسته انطور که اسلام می خواهد به جامعه مسلمانان خدمت کند.

سياه

معلم گفت: بنويس سياه و پسرك ننوشت
معلم گفت: هر چه می دانی بنويس
و پسرك گچ را در دست فشرد

متن مشورتی در باره الحاق ایران به کنوانسیون رفع تبعیض جنسی خواندنیست.

سروش وصیتنامه بابک را برایم اورد تا بخوانم.چند نکته در این نوشته بسیار خود نمایی می کرد:هیچ اثری از تنفر از والدینش که برای تنبیه انان مختارانه مرگ را برگزیده بود دیده نمی شد.به تفاوت دیدگاه های خویش و والدینش بسیار اشاره کرده بود. از نزدیکانش مانند دوست دخترش و سروش و عمو و زن عمویش به نیکی یاد کرده و از انان بابت انچه به حمایت از او نزد والدینش متهم شده بودند عذرخواهی کرده بود. ارزو داشت که مرگش تلنگری باشد برای تغییر ارا و افکار پدر و مادرش.
ظاهرا او پیش از سال نو به این نتیجه رسیده بود که با اجاره منزلی بطور مستقل وبدور از نظارت(دخالت) والدینش زندگی کند اما انان علیرغم تمکن مالی ازاجابت این درخواست خوداری کردند این موضوع به اضافه از دست دادن دوست دخترش امید به اینده مورد نظرش و نیز رهایی از بحرانی که در ان گرفتار امده بود را از او ستانید.روانش شاد باد.

دليل عمده خودكشى، بويژه در ميان جوانان را سير نزولى منحنى اميد ميداند و ميافزايد اين سير روز به روز به خط قرمز نزديكتر ميشود و در صورتى كه تغييرات اساسى در جامعه به وجود نيايد، منحنى اميد به زندگى در جوانان ميتواند به كف برسد و در اين حالت، علاوه بر افزايش تعداد خودكشى ها، زمينه براى نابسامانى

بسیار با سواد و دانا ست.چندین واحد درسی مطالعاتیم را در باره اروپا و تحولات جهان واز جمله پایان نامه ام را با ایشان گذراندم .در عین حال نیز فروتن و راست کردار. این مصاحبه را از او می خوانیم.

گروهکی کم شمار و متنفذ در استانه برگزاری یک رویداد بزرگ هنری در ولایتم با پخش اطلاعیه و شبنامه و روزینامه نزدیکان به خود را که اینک سکان هدایت شهر را در دست گرفته اند تحذیر داده اند که مبادا چون گذشتگان با برگزاری اسراف امیز و فساد خیز ان ایین هنری خون شهیدان پایمال شود و احساسات مذهبی امت حزب الله جریحه دار شود.
در خاطر دارم که دو سال پیش در استانه همین رویداد هنری کیفر خواستی از سوی بخش رسمی تر اینان (ستاد موسوم به امر به معروف و نهی از منکر)برای مدیر این برنامه پیش از اجرا صادر شده بود واو را از برگزاری تحذیر داده بودند که در صورت بروز کوچکترین بی توجهی به اداب شرعی به ویژه حجاب از سوی هنرمندان به استناد قانون مجازات اسلامی تا سه ماه حبس خواهند کرد.فرماندار ولایت با تماسی با ان مدیر تقاضا کرده بود برای پیشگیری از تجری و نیز دفع شر مقدراین اقایان طی تماسی با معاون دادگستری که ریس این ستاد موسوم به امر به معروف و نهی از منکر هم بود تقاضای ملاقات و انجام تعهد رعایت موازین شرعی را بدهد.مدیر این ایین هنری در پاسخ جمله نغزی گفته بود وان اینکه خداوند از محمد با ان همه ید و بیضا تقاضای تعهد پیشکیری از گناه مردمان را نگرفت اینان خود را با که قیاس می کنند؟ شاید خداوند نماینده اینان در اسمان است!

راستی چقدر گستاخی و در عین حال اعتماد به نفس زیادی دارند این اسراییلیها که تا به حال ظرف دو ماه اخیر در جهان قرن بیست و یکم توسط مقاماتشان انهم علنی دو بار ازضرورت ترور رهبر تشکیلات خود گردان فلسطینیان سخن می گویند.

این چند روز به دلیل مرگ بابک دست و دلم به اینترنت و وبلاگ نویسی نمی رفت. راستی فراموشی که عمدتا ان را عیب می شماریم یک نعمت است .تصورکنیم همه ما ادمیان همان درکی را که در لحظه از دست دادن عزیزی ویا موفق نشدن دربدست اوردن فرد یا شی مورد علاقه مان داشتیم تداوم می داشت ایا زندگی میسر بود ؟ابدا.فراموش کردن ان احساس و درک با گذشت زمان به ادامه حیات و جاری شدن بقیه انچه زندگیش می نامیم کمک می کند.

سه نوبت او را ديدم رفتاري مودبانه و كلامي گرم داشت وبا سخاوتي ستودني نخستين درخواستم را براي ساخت يك وبلاگ از طريق سروش؛ پذيرفت و فقط چند روز پس از درخواستم با چند ساعت كار دريك روز پنجشنبه از اخرين ماه سال بر من منت گذارد واينك من نويسنده وبلاگ شدم.ان روز به كافه نادري رفتيم و با نوشيدن يك كافه گلاسه از اوضاع اجتماع و سياست سخن گفتيم .او هم دانشجوي علوم سياسي بود ودر يك شركت بزرگ صنعتي بطور فراردادي مشغول كار. يك نوبت ديگر در اواخر بهار فقط چند ثانيه بطور سرپايي با او ديدار و حال و احوال كردم.نوبت اخر هم با قراري كه با سروش داشتيم به اتفاق او به كوه هاي دربند رفتيم. اين اواخر بسيار تلخ و نااميداوارانه مي نوشت.دختر مورد علاقه اش را هم از دست داده بود.
امروز در محل كار؛ گرم و غرق كار ناگهان سروش زنگ زد و خبري دردناك داد او گفت :بابك مرده است. روانش شاد.

مهمترین پیام او این است که باید "مذهب و زندگی را آشتی داد". بازگشت به دینداری مستلزم فداکاری نیست، کافی است کمی خود را با اصول منطبق کنیم: معنی مذهبی بودن این نیست که از لذات زندگی چشم بپوشیم.ادامه اش اینجا

به طور معمول شخصیتی بسیط عجول و ناشکیبا دارم این عنصر دوم در همه چیزم عیان است حتی در کوهپیمایی.امروز بامدادان سروش با مهار کردن من باعث شد که در کوهپیمایی اهنگی ارام همراه با طمانینه داشته باشیم نتیجه اش هم اینکه دو برابر معمول را پیمودیم و اصلا احساس خستگی نکردیم.

تحقیقات اتمی در شهرستان "نطنز" در ایران نام این شهرستان هر چه بیشتر شهرت جهانی پیدا کرده است تا حدی که کانال 4 تلویزیون سوئد یک تیم خبری ویژه به این شهر ستان در ایران اعزام کرده و گزارشی تهیه نموده که صبح

خواندنش خالی از لطف نیست.

وزرای عرب پس از شش ساعت بحث وتبادل نظر بالاخره کرسی عراق را در اتحادیه عرب بطور موقت در اختیار وزیر خارجه شورای حکومتی عراق گذاردند

نخستين باري كه در كلاسهاي ضمن خدمت سپاه (سال69)از بي ارزش بودن واژه انقلاب نزد پژوهشگران و انديشمندان دانش سياسي سخن گفتم با پرسش پرخاشگرايانه يكي از دانش پژوهان سپاهي روبرو شدم.براي انان شرح دادم كه حتي مرحوم مطهري نيز انقلاب را امر ممدوحي نمي داند بلكه به نظر وي چنانچه اين رويداد به نفع مردم و ارزشهاي معنوي باشد از ان جانبداري مي توان كرد.اما چند مصداق وطني از اينكه انديشمندان عرصه دانش سياسي اين واژه را به حق منفور مي دانند :1-از كودكي بخاطر دارم در رسانه اي جمعي اين شعار بود:دوبچه كافيه.پس از انقلاب با طرح اينكه امت بايد كثير الولد باشند بر هرچه تلاش ان سالها براي كنترل جمعيت بود خط بطلاني كشيده شد و ثمره ان افزايش يكباره جمعيت به وضع فعلي(69مليون) .وپس از ان اقايان با التماس؛ براي كنترل جمعيت ووصله زدن به جامه مندرس فقه براي توجيه شرعي پيشگيري از مواليددست به تبليغات وسيع زدند اما ديگر كا ر از كار گذشته است.
2-دبستان كه بوديم از مزاياي تغذيه رايگان(شير؛سيب؛كيك؛موز؛پرتقال وساندويچ پنيرپرورده) استفاده مي كرديم .انقلاب كه شد گفتند اين دكاني بوده است تا انها(حاكمان رژيم پيشين) جيبشان را پر كنند و اگر مردم در رفاه باشند كه ما قصد داريم مردم را مرفه كنيم ديگر نيازي به اينكارها نيست.در دولت دوم هاشمي اولين بار بحث از ضرورت تغذيه در مدارس محروم كشور پا گرفت واينك در رسانه ها به نقل از مسئولان اموزش وپرورش از ضرورت تغذيه مناسب در بين ساعت تحصيل براي همه دانش اموزان سخن به ميان مي ايد.
3-در سالهاي 62 و63صدا وسيماي ايران دايما برنامه هايي را تهيه و پخش مي كرد كه از بد بودن تبليغات و اينكه اين شيوه كاپيتاليستي است تا از اين طريق سرمايه داران به پركردن جيبشان دست يابند وجيب مردم محروم را خالي كنند؛مي پرداخت.اما اينك تبليغات جزو لاينفك برنامه هاي همان صدا وسيما شده است وحتي از اعلان رسمي درامد خود از اين راه به مجلس هم سرباز مي زند.(شنيده ها حاكيست كه در سال گذشته فقط130ميليلرد تومان درامد سيما از اگهيها بوده است)
4-بطور مدام از اينكه محمد رضا شاه به پايتخت(تهران) مي رسيده است وامكانات را به ديگر مراكز جمعيتي مناسب توزيع نمي كرده است؛ انتقاد مي شد.اما اينك تهران ام القري جهان اسلام وبلكه حومه شده است وعزت وافتخار اسلام در گرو آبرو داري اين مكان شريف است.
5-مبل و صندلي از مواريث پليد غربگرايي وضد ارزش تلقي شد.غافل از انكه اينهم(ابزار زندگي) نوعي فرهنگ است كه انواع مختلفش در گونه هاي متفاوت درامدي قابل تامين است.اينك با مشاهده انواع واقسام مبلمان نهادهاي اداري وحكومتي چه بايد گفت؟
6-داشتن درجه براي نظاميان از پسمانده هاي نظام شاهنشاهي شمرده مي شد كه موجب پيدايش كاست وطبقات بود.اما برادرانمان در سپاه هنگام تعيين شرايط احراز درجه چه كارها كه نكردند واينك مراكز سپاه مملو از سردارانيست كه سرباز ندارند.
7-برگزاري ايينهاي بزگداشت مفاخر ايراني به حيف وميل كردن بيت المال وبزگ كردن مردگان منتسب شد و اينك روزي نيست كه به نام يا ياد فقيه يا هنرمندي سپري نشود.
تا همين قدر كافيست تا در خاطر بياوريم كه انقلاب بشكل كاملا كور وبي شعور به هر انچه ابزار بنيان و بنياد تمدن بشمار مي رود؛ اسيب مي رساند. اميد كه ديگر ادميان و ايرانيان نيازي به انقلاب نداشته باشند.
انجام بزرگترين تحولات با كمترين هزينه شاخصه نظامهاي دمكراتيك.

ژیوار قشنگ نوشته بخونیم.

دولتها گاهی اوقات برای منافع حاکمانشان وبا توجیه مصالح ملی موتور ماشینهایی رو روشن می کنند که دیگر خودشان هم نمی توانند انرا خاموش کنند.درست مثل ماجرای قتلهای زنجیره ای؟؟!!

نخست وزیر دولت خود مختار فلسطین از سمت خود استعفا کرد.عباس (ابو مازن) در سخنرانی خود که در یکصدمین روز مسئولیتش بیان می کرد بطور تلویحی از اختلافاتش با عرفات بدون ذکر نام وی یاد نمود وافزود صلحی که با تلاش بدست امده بود با ترور دو فعال اسلامگرای فلسطینی توسط اسراییل از میان رفت.او امریکارا بخاطر انچه کوتاهی برای فشار اوردن به اسراییل برای پذیرش ورعایت صلح خواند مورد نکوهش قرارداد.

چندي پيش براي راه اندازي يك وب سايت جديد براي محل كارم ؛ دوستان همكار سه گزينه براي اجاره هاوست مطرح كردند اولي از امريكا با شرايط و خدمات خوب دومي از فرانسه با شرايط عالي و خدمات قابل قبول وسومي از كانادا با خدمات خوب .به همكار پيگيري كننده گفتم از ميان اين سه گزينه من گزينه سوم را سفارش مي كنم.با پرسش او مواجه شدم كه از اين ميان؛ گزينه نخست يعني امريكا هم داراي شرايط خوبي است هم خدمات مطلوب.پاسخش گفتم كه در شرايط موجود كه همسايه ماست و هر ان احتمال تنش و برخورد قابل پيش بيني است و مهمتر اينكه اينان نيز چون محافظه كاران وطني بسياربي منطق و خويش مدار مي باشند نمونه انهم قطع خدمات رساني به سايت الجزيره در نتيجه استقلال اين سايت در خبررساني در دوران جنگ با عراق است اين گزينه گرچه جذاب است اما عقلايي نيست.از قضا در روزنامه شرق روز پنجشنبه به قلم نيما رسول زاده خواندم كه امريكا به خدمات دهندگان اينترنتي فشار اورده است كه نسبت به قطع خدمات رساني به مشتركان ايراني خود اقدام نمايند.

وزارت امنیت داخلی امریکا به مردم کشورش از بیم حمله القاعده که تصور می رود با ربودن هواپیما انجام شود هشدارداده است.این در حالیست که وضعیت امنیت در امریکا از رنگ زرد به سوی پرتقالی میل کرده واز وخیم تر شدن اوضاع خبر می دهد.

آژانس انرژی اتمی اعلام کرده است که چین متعهد شده که تمامی تلاشهایش را برای مجاب ساختن ایران و کره شمالی برای پیوستن به پروتکل الحاقی این سازمان بعمل آورد.

دونالد رامسفلد دردیدار ناگهانیش از عراق در جمع فرماندهان نظامی و خبرنگاران از دولتهای ایران وسوریه به دلیل انچه سهل انگاری در امنیت مرزهای مشترکشان با عراق نامید ابراز ناخرسندی کرد وافزود این دو دولت احساس و نظر ما را نسبت این مسایل می دانند.

بالاخره من هم کامنت دار شدم اینهم از لطف بابک عزیز است.

جسیکا سرباز(زن) اسیر شده امریکایی در جنگ با عراق اینک با امضای یک قرارداد یک ملیون دلاری با یک ناشر در حال نگارش خاطرات خویش از جنگ است.متاسفانه بهترین شمارگان کتاب در کشور ما این اندازه برای نویسنده اش درامد نمی اورد .این هم نتیجه فرهنگ شفاهی ما ایرانیان است و انهم نتیجه فرهنگ کتبی غرب و در راسش امریکا.

شاید تنها هنر صنعتی که ما ایرانیان توانسته ایم در ان بدرخشیم (چه داخل ایران و چه خارج از ایران)همین سینماست.با نگاهی به موفقیتهای جهانی فیلمسازان ایرانی در جشنواره های معتبر جهانی و همچنین ایرانی تبارانی چون نادری در امریکا سوسن تسلیمی ورضا باقر درسوئد گواه این مدعاست.

تئاتر ذوب یخها در کویت با بازیگری مشترک کویتیها و عراقیها به روی صحنه رفت.این تئاتر اشاره به رفتار حاکمان عراق دارد که پیشتر باعث جدایی دو ملت عربی کویت و عراق شد

دولت موقت انتقالی عراق در نامه ای به اتحادیه عرب تقاضای حضور در این مجلس را به نام دولت عراق نموده است .اما پیش از ان وزرای خارجه اتحادیه کشورهای عربی از به رسمیت شناختن شورای حکومتی عراق که دولت یاد شده منتخب انست سرباز زد.

عماد ادین باقی را که به سواد و دانش عصری و اخلاق می ستایمش در مقاله ای با عنوان اصلاح طلبی بازیگرانه یا تماشاگرانه به نقد انفعالی بودن مردم و نشستن و تماشا کردن بازیگران عرصه سیاست(اصلاح طلبان)پرداخته است.اما ایشان که به حق به ستایش از رفتار مدنی می پردازد اشاره ننموده است که اگر رای ندادن ویا رای دادن رفتار ایجابی برای خروج از تماشاگری نیست ؟پس چه رفتاری می تواند ایرانیان را از تماشاگر به بازیگری تبدیل کند؟؟
بنظر می رسد واقعیت اینست که جناح موفق محافظه کار با گروگان گرفتن امنیت و حاکمیت ملی جایی برای اقدام موثر برای اصلاحات باقی نگذارده ضمن انکه اصلاح طلبان و در راس انها خاتمی نیز با فرصت سوزی وبه خیال نزدیکی به اقایان به قصد اصلاح انان قدم به راه بی بازگشتی گذاردند که اینک در ان بن بست بسر می بریم.به گمان من اینک تنها راه غیر رادیکال ومسالمت امیز جلب توجه و حمایت سازمانهای بین المللی بمنظور پیگیری مطالبات ایرانیان از طریق چانی زنی و فشارهای جهانیست.

بحران هويت
بحران هويتي كه در دنيا با آن روبه رو هستيم به دليل از دست دادن نشانه هاي هويت توده هاي مردمي است كه فرهنگ هاي آنان قادر به حفظ خود در عرصه رقابت جهاني در برابر رسانه هاي بزرگ كه فارغ از مرزهاي جغرافيايي حضور خود را به كشورها تحميل مي كنند، نيستند. در اين ميان دو جنبش به چشم مي خورد:
اصل مقاله را بخوانیم که جذاب است.

روزنامه شرق دیروز مصاحبه ای با دکتر هادی سمتی در باره سیاست خارجی ایران ترتیب داده بود که خواندنیست.وی گفته بود:کشور ما دارد تاوان این تناقضات را می پردازد.انسان هر جای دنیا باشد از مجموعه این فضاها و اظهار نظرها دچار حیرت می شود... القاعده یک موضوع از مجموع معمای پیچیده سیاست خارجی ماست که متاسفانه من چندان امیدی ندارم که دستگاه سیاست خارجی ما که یک بخش کوچکش وزارت امور خارجه است بتواند یک سیاست منسجم و تهاجمی متکی بر توان ملی را تدوین کند.

نخستین دیدار ملک عبدالله(پادشاه اردن) از ایران همزمان با رد درخواست استرداد احمد مضیل متهم تروریست اردنی از ایران همراه شد.

امروزدر یک جلسه سوپر حکومتی بودم.از همان جنس که چندی پیش برایش به مشهد دعوت شده بودم.
دو نکته در جلسه امروز دستگیرم شد.اول اینکه اکثر کسانیکه در جلسه شرکت می کنند حتما لازم می دانند صحبت کرده افاضه فیض نمایند حتی اگر مطالبشان به موضوع جلسه ربطی نداشته باشد.دیگر اینکه هنگام بیان مطالب اغلب سخنگویان ژست می گیرند و طن صدایشان طنین خطابه بخود می گیرد. و دست اخر اینکه اگر چه دیر هنگام ولی ارام ارام پارادایم امروزین گفتگو را درک می کنند واز نظام پوسیده مونولوگ در حال فاصله گرفتن هستند.
در حین جلسه یکی از معممین(ملبس به لباس صنف روحانی)در نقد خدمات دولت گفت که اگر این ارقام نجومی بودجه دولت در اختیار بخش خصوصی بود حداقل سه برابر این خدمات را به مردم ارایه می کردند.پس از پایان جلسه به نزد او رفتم و گفتم حق با شماست بخش خصوصی بسیار بهتر از دولت عمل می کند اما در ایران ما اجازه حضور و پیدایش بخش خوصی را نداده ایم ودیگر و مهمتر اینکه بخش اعظم این بودجه نجومی برای روز های جمعه 4/38% صرف هزینه های نظامی می شود.(البته او منظور مرا از روزهای جمعه که اقایان با بیانات و اهیانه موجب از بین رفتن منافع ملی می شود در نیافت.)

پس از چهل روز از هزار قله برگشتم اما چه برگشتني.گردان ماهنوز ماموريتش تمام نشده بود و نتيجتا بايد انجامي بود و من ناچار براي امتحان كنكور بايد به ولايت مي رفتم.به بنه(به ضم ب وسكون ن وكسر ه بمعناي محل تداركات) امدم؛ خودرو سنگين گازي ( يك نوع خودرو باربر نظامي روسي)اماده بازگشت به عقبه يعني پادگان كنارسد سنندج( معروف با پادگان لوله)بود منهم به دليل جا نداشتن در كابين ؛ ناچار در قسمت عقب يعني باربري سوار شدم.چشمتان روز بد نبيند مدت سه ساعت مثل يك لوبيا بر قربيل با لا و پايين مي شدم وهنگاميكه به پادگان رسيدم حالم بهم خورد.بعد از يك حمام صحرايي لباس عوض كردم و براي تهيه بليت به شهر سنندج امدم ؛اما بليت نبود ناچار با راننده صحبت كردم و با پرداخت ده تومان(كل كرايه 35تومان بود) اضافه كنار او مشروط به اينكه تا مقصد نخوابم نشستم. نزديك همدان پست بازرسي بود و پس از بررسي نظاره اي همه مسافران به من اشاره كردندو گفتند: بيا پايين و ساكت را هم بياور.پايين رفتم و ساكم را از جعبه اتوبوس در اوردم تا برادران سپاه جبهه نديده همداني به بازرسيم بپردازند.با لحن تمسخر اميزي كه مقتضاي همه نيروهاي نظامي و قدرتمندان است رو به من از تعدادفشنگها و احيانا چتر منورها سئوال كردند منهم با پررويي پاسخ دادم؛ كه چيزي حدود دو خشاب بهمراه دارم .پس از بررسي ساك و جيبهايم عذرخواهي كردند .من برگشتم به داخل اتوبوس؛ حالا همه بگونه اي ديگر مرا نگاه مي كردند. در هر حال به ولايت رسيدم ومثل هميشه پس از ديدار پدر و مادرم اول سراغ ضبط ونوارهايم رفتم.كنكور را نيز امتحان دادم و با ناباوري كارشناسي ورزش قبول شدم كه به دليل نبود احكام قهرماني و نيز نمره پايين امتحان عملي كه در دانشگاه تهران انجام شد.در فهرست قبول شدگان نهايي جايي نداشتم.

از این به بعد برای ایرانیان علاوه بر وزارت اطلاعات که موظف است وهمچنین حفاظت اطلاعات سپاه وحراست قوه قضاییه وحفاظت اطلاعات نیروی انتظامی سی آی ای هم خودسرانه برای ایرانیان و بلکه کل ادمیان جهان وحومه پرونده اطلاعاتی تشکیل می دهند.!؟

مجله نیوزویک ازطرح حمله اتی القاعده با سلاح میکروبی خبر داده و این عملیات را بسیار مهیب توصیف کرده است.

در كوران جنگ بوسني بود كه چند ديپلمات المان به دليل ناهمخواني سياستهاي كشورشان در قبال صرب ها از سمت خود استعفا كردند و جنجالي در اروپا پديد اوردند.ان موقع من بسيار از اين اقدام انها شاد شدم و براين راست قامتي در قبال انديشه شان افرين گفتم.اخير نيز ريس دفتر ارتباطات توني بلر استعفا داده است. شايد برسر ماجراي كلي و رسوايي دستكاري مدارك مربوط به عراق براي مجاب ساختن مردم براي حمله به عراق.اما انچه كه بسيار در اينگونه جريانها تاثير گذار است اينست كه هر چه سياست هاي اعلامي دولتها با سياستهاي اعماليشان همخواني داشته باشد.احتمال بروز اين گونه افتضاح ها و رسوايي هاي سياسي كمتر مي شود وبه عكس هرچه فاصله سياست هاي اعمالي با سياستهاي اعلامي بيشتر باشد اين رسوايي ها بيشتر خواهد بود. نكته قابل توجه اينست كه در دولتهاي ايدئولوژيك به دليل تعارض منافع ملي با ارزشهاي ايدئولوژيك؛ احتمال پيش امدن اين رسوايي ها بيشتر است.(ماجراي مك فارلين؛خريد اسلحه از اسراييل؛سكوت ايران در فبال مسلمانان چچن و.. نمونه هاي وطني اين پديده است.)

اول اينكه چند روز است برا ي رفتن به سر كار از ترافيك سنگين بزرگراه ها خبري نيست وبا ارامش خيال و بدون دردسر به محل كار مي رسم.شايد نتيجه استفاده مردم از مرخصي و تعطيلات ساليانه شان باشد.دوم اينكه امروز يكي از البوم هاي قديمي معين را براي گوش كردن به خودرو بردم و هنگاميكه ترانه؛ تو مكه ي عشقي و من عاشق روبه قبلتم؛ را شنيدم به حال و هواي پانزده سال پيش برگشتم ان وقتها هنوز نفيسه(دختر يكي از همكاران پدرم كه با انها رفت امد خانوادگي داشتيم من قصد داشتم با او ازدواج كنم) شوهر نكرده بود ومن اين ترانه و ترانه پريچهر را كه مي شنيدم به ياد او مي افتادم.امروز پس از شنيدنش به حال و هواي شيرين ان روزگاران رفتم.اينهم براي بابك كه بداند خوب دركش مي كنم.