بینش معاصر

شنبه، بهمن ۰۴، ۱۳۸۲

كودك كه بودم بيشترين علاقه من اجراي تئاتر(بازي) دونفره انهم سياسي تخيلي با برادرم بود .ماجرا ازاين قرار بود كه برادر بزرگترم عاشق فوتبال بود و براي اينكه من راضي شوم تا بااو فوتبال بازي كنم ناچار بود به ساز من كه همانا اجراي يك تئاتر دونفر راجع به جاري شدن سيل در پاكستان و كمك ايران به ان كشور بود؛ برقصد.او شاه ايران مي شد و من ذوالفقار علي بوتو(ريس جمهور پاكستان) ومن اورا در فرودگاه استقبال مي كردم و پس از انجام يك مصاحبه مطبوعاتي به گفتگو در باره وضعيت نابسامان كشورم ناشي از سيل مي پرداختيم . از ديگر تئاترهاي دونفرمان اجراي ديالوگهاي مجموعه تلويزيوني سفينه اينترپرايز(ماجراي يك مجموعه دانشمند كه در سفينه اي در اعماق كهكشان راه شيري به اكتشاف مي پرداختند)؛ بود.البته هر از گاهي هم نقش اميرعباس هويدا را با يك قلم خودكار كه به شكل پيپ اسباب بازي بود در حال گزارش تلويزيوني ؛ به تنهايي ايفا مي كردم كه بسيار مورد توجه مادرم بود.اما چه شد كه من به ياد اين موضوع افتادم ؟ كمكهاي دولتها و ملتهاي جهان درپس زلزله بم كه .بيشترين كمكها در ساعات اوليه را ازحيث وزني (40تن)سوريه و تركيه وبهترين امدادرساني را فرانسه و بلژيك والمان ودر مقياس رقم نقدي با 400مليون دلار كشورهاي عرب حاشيه خليج فارس(البته انها عرب مي نامندش)و انصافا امريكا در تامين نيازمنديهاي تن پوش و اشيانه به انجام رساندند. دم همشان گرم باد كه هنوز حس مي كنيم آدميت زنده است.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]



<< صفحهٔ اصلی