بینش معاصر

یکشنبه، دی ۱۴، ۱۳۸۲

عليرضا اميني با دومين فيلم بلند خود دانه هاي ريز برف كه پس از نخستين فيلمش ؛ نامه هاي باد(داستان سربازاني كه براي گذران اوقات خود به صداي دختران وزنان درحال نجوا و مغازله با زوجهايشان؛ برروي نوار كه توسط يكي از همقطارانشان ضبط شده ؛گوش مي دهند) ساخته است نشان مي دهد كه همچنان دغدغه مطالبات عاطفي- جنسي مردان به دور از زندگی عادی را دنبال مي كند.داستان فيلم از اينجا شروع مي شود كه دونفر در كارگاه ساخت تونل راه سازي در يكي از راههاي صعب العبور كوهستاني؛ روزگار مي گذرانند.اينان كه به دليل دوري از شهر ونيز ضرورت كاري قادر به ترك محل كارنبوده و نيز از داشتن زندگي طبيعي(در بين مردم و اجتماع) محروم هستند ؛ضرورتي هم براي نظافت و رسيدگي به سر ووضع خود نمي بينند ؛ در ميانه يك روز از بالاي كوههاي محل كارگاه دورنماي زني كه از پشت در حال حركت به سمت پايين كوه است توجه شان را جلب مي كند واز اينجاست كه به سرو وضع كثيف و نامرتب خود رسيده و با دوربين سعي مي كنند از نماي نزديك وبه مدت بيشتري اين موجود انگيزه بخش در دل ان كوهستان فاقد جنب وجوش را نظاره گر باشند. روزها در وقت معين اين انتظار و نظاره گري ادامه مي يابد وحتي نفر دوم اين كارگاه كه قدري از هوش و حواس معمولي كمتر داراست شيفته اين دور نما( زن )مي شود وبا نظاره گري اين رويداد(حركت معلم روستا ي ده بالا به سمت پايين با نمايي از پشت) همچون نفر اول؛ رقابت و ناموس پرستي بين خويش را سبب مي شوند.چندي بعد تعدادي كارگر روزمزد براي اجراي عمليات متوقف شده به كارگاه مي ايند انان نيز با گذشت چند روز وكشف اين موضوع سر موعد مقرر همگي كار را تعطيل كرده به تماشاي اين رويداد مي پردازند كه اين خود باعث درگيريهايي بين نفر اول كارگاه و اين كارگران مي شود. روزهااين انتظار ونظاره گري تكرار مي شود تا اينكه چند روزي انتظار ديدن محبوب بي سرانجام مي ماند نتيجه انكه نفر دوم كارگاه( كه داراي هوش و حواس كم تري است) دچار بيماري مي شود و از اينجا نفر اول اورا دلداري داده و براي مشاهده اتفاقي محبوب(دیدارزیبای افریده هستی) كه چنديست از نظاره ان محرومند؛همكارش را با واگن تونل به نزديكي يال كوه هدايت مي كند.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]



<< صفحهٔ اصلی