اين مطلب خواندنيست.
براي فراغت بدنيست.

امروز با يك كارفرماي بخش خصوصي بطور جدي وارد گفتگو شدم. البته سر رشته كار اين كارفرما هم در دولت است(اينهم از ثمرات نفت )
اميدوارم ضمن قطعي شدن كار بتوانم بصورت ديزالو از بدنه دولت جدا شوم.چراكه كات كردن در شرايط من با مسوليت خانوادگي؛ قطعا حماقت است.

ديروز سر كلاس از وجود تورم كيفري در قوانين و مقررات ايران مي گفتم.و اينكه فرهنگ غلط ما(تحقير و تعذيب ان طرف ميز) بد جوري در قضات محترم كه از همين سرزمين هستند ريشه دوانده است بطوريكه اولين گزينه قضاوتشان زندان و تنبيه جانانه است تا مبادا مجرمي از چنگال عدالت بي كيفر برهد.( دو ديدگاه در قضاوت 1-هر قانوني را با حداكثر سختي و عسرت ممكن بنگريم تا مبادا در اثر سهل انگاري بخشش وعطوفت يك مجرم از چنگال عدالت برهد.2- هر متهم دو وجه دارد مجرم و بيگناه :براين بينش قوانين به صورت كاملا تساهل اميز تفسير مي شوند تا مبادا در اثر اشتباه كه يك حق بشريست بي گناهي مجازات شود.) در اين حين يكي از دانشجويان از اينكه سر كلاس عملكرد ديگران نقد مي شود وانان حضور ندارند تا از خود دفاع كنند انتقاد كرد و گفت بهتر است در يكي از جلسات درس يكي ازقضات براي دفاع دعوت شود. در پاسخش گفتم اينجا كلاس درس است ومن موظف هستم براي تفهيم مباحث از مثال و مصداق استفاده كنم اگر بخشي از عملكرد عده اي مطابق قانون اساسي نيست به من نبايد پاسخگو باشند كه حضورشان اينجا ضروري باشد اگر هم براي تنوير افكار عمومي اينكار لازم است الحمدلله تمامي دستگاهها و رسانه هاي گروهي به وفور در اختيارشان است كه نياز ي به كلاس دوساعته و 45 نفري ما ندارند.

مخملباف در افغانستان قبادي در عراق درحال بازسازي سينماي ان كشورها هستند اما در ايران مدام از بحران سينما صحبت مي شود!

مقتدايمان چين!

تازه از اصفهان رسيدم.قبل از ظهر در باغ موزه چهلستون لميده بر تخت و تكيه زده بر درخت چناري با منظره دل انگيزه باغ موزه به تنهايي مشغول نوشيدن چاي و قليان؛در همين حين نيز در تالار هنر جلسه معارفه شهردار جديد (دكتر سقاييان)با حضور اعضاي قديم و جديد شوراي شهر.
دوستان شاهد مي گفتند نه انها باورشان شده بود كه تحويل داده اند ونه اينها به باورشان بود كه پس از حداقل 18 سال به يكي از اركان كليدي اداره اصفهان دست يازيده اند.

سازمان عفو بين المللي نتايج حاصل از جنگهاي ضد تروريسم(طالبان) و ازاديبخش (نفت) را براي رعايت حقوق انسانها منفي ارزيابي كرده و افزوده است كه علاوه بر نقض حقوق ادميان در جنگهاي ياد شده توسط امريكا و همپيمانانش به دليل پوشش يك پارچه اين جنگها توسط رسانه ها نقض حقوق بشر در كولومبيا؛ چچن ؛ساحل عاج و نپال هم مورد توجه قرار نگرفت.

انروز تاطلوع افتاب گونيهاي خاك را پر كرده بر روي سنگر جمعي ميگذارديم.از طلوع افتاب باران خمپاره هاي 80 ميليمتري باريدن گرفت.
تانزديكيهاي ظهر از سنگر بيرون نيامديم.صداي يك قايق موتوري كه به اهستگي حركت مي كرد به خارج از سنگر هدايتم كرد؛بله حدسم درست بودقايق تداركات يا اذوقه رساني بود.غذاي گرم براي ناهار ويك گوني كنسرو براي شبها.
شب فرارسيد رحيم يخچالي سر دسته مان به داخل سنگر امد ورو به من گفت: شما امشب پاسبخش يك هستي ودسته ما داراي سه سنگر نگهبانيست؛كه تو وظيفه داري به انها سر كشي كني از ساعت 9 شب تا ساعت 12.
ابتدا قدري اين موضوع برايم جذاب بود كه از ميان اينهمه منهم جزو 4 نفر پاسبخش برگزيده شده ام.اما اين شادي ديري نپاييدبا امدن سياهي شب و موظف بودن به سركشي سه سنگر نگهباني كه هر كدام 250 متر از يكديگر فاصله داشتندوشنيدن سفير خمپاره ها كه نمي دانستم نزديك من فرود مي ايند ويا گذر خواهند كرد ودل ديگري را بهراس مياورند حلاوت ان شادي را ستاند.انشب از ترس تردد به تنهايي بين سنگرها؛ به سراغ هركدام از نگهبانان كه مي رفتم حداقل 40 دقيقه پيش انها مي نشستم و دونوبت تردداجباري نيز تمام فشنگهاي خشابهايم را خالي مي كردم به اين اميد كه عراقيها تصور كنند ما چند نفر هستيم.فرداي انروز سردسته مان از اينكه نگهبانان انشب از عدم حضور موثر من گلايه داشتندبه من تذكر داد منهم گفتم انها اشتباه مي كنند پيش هر كدام از انها حداقل 40 دقيقه بوده ام و او تذكر داد كه نقش پاسبخش اينست كه بطور دايم به انها سر بزند و نه اينكه پيش انها اطراق كند.بهر حال من ديگر پاسبخش نشدم و مثل بقيه نگهباني شبانه دو ساعته را پذيرفتم.
ده روزي سپري شد و ما هرگاه فرصتي دست مي داد (كاهش باران خمپاره ها)به پر كردن گوني خاك و نهادن ان بر روي سنگر وقت مي گذرانديم تا يكروز كه يك هلي كوپتر براي شناسايي منطقه روي سنگر ما پيدا شد مرحوم رحيم يخچالي مرا صدا زد و گفت : با كوله ات همراهم بيا .راستي عنوان نظامي من در ان دسته كمك ارپي جي زن بود ومن تا انموقع بجز حمل سه گلوله ان در كوله ام كار ديگري با ار پي جي بلد نبودم ؛كوله را برداشتم وبه دنبال رحيم در كانال رفتم .رحيم برروي يك تپه شكل گرفته از خاكهاي كنده شده يك سنگر انفرادي دراز كشيد و قبضه ار پي جي را روي دوشش نهادو مرا گفت كه گلوله يدكي را اماده كنم؛منهم در انتهاي پاهاي رحيم روي زمين دراز كشيدم و كوله ام را باز كردم چه صحنه اي بود خلبان و كمك خلبان به فاصله كمتر از ده متر قابل رويت بودند ناگهان هلي كوپتر سرش را بالا گرفت كه شليك كند رحيم فرياد كشيدبپر توي كانال اوهم سعي كرد همين كار را بكند كه بهم بر خورديم و با تشر گفت: اگر من شليك كرده بودم كه تو از اتش ان جز غاله مي شدي چرا پشت سر من دراز كشيده اي ؟ در هر حال هردو به كانال خزيديم و شاهد انفجار تپه ناشي از راكت هلي كوپتر.رحيم دو گلوله ارپي جي به سوي هلي كوپتر شليك كرد اما ثمري نبخشيد .
انروز رحيم گفت كه از امشب بايد در نگهباني جديتر باشيم چراكه ان هلي كوپتر براي كسب اطلاعات امده است و قطعا كمي نفرات مارا فهميده و گزارش كرده است. از ان شب به بعد دلهره من بيشتر بود و هر كدام مكلف بوديم در موقع نگهباني چند خشاب را براي فريب دشمن خالي كنيم.دو سه روز بعد شبانگاه مارا كه چهار نفر بوديم به پد سنگر كمين بردند.انجا عرض جاده دوبرابر بود ويك سنگر جمعي وجود داشت كه من كه از همه كوتاه قدتر بودم مي توانستم پاهايم را دراز كنم ارتفاع ان نيز به سختي به يك متر مي رسيددر ان هفت روزي كه انجا بوديم خوراك ما بيسكويت و ويفر بود و چند بطر اب معدني(گرچه بعدها كنسرو ماهي هم اوردند) اما كسي از ترس نياز به دستشوي وخروج از سنگر كه تنها مامن در برابر سيل خمپاره هاي 60 بود جرات نداشت بجز ضرورت از انها بخورد.در شبانه روز هر چهار ساعت دو ساعت نگهباني داشتيم انهم در سنگر كمين انفرادي كه در پانزده متري سنگر جمعي قرار گرفته بود.از گروه ماقبل ما كه از دسته خودمان بودند دونفر همين جا شهيد شده بودند يكي از انها هنگام خروج از سنگر براي قضاي حاجت و ديگري حين حركت براي رفتن به سنگر كمين.
همانجا بود كه من با نهيب گلوله مستقيم تانك تي 79روسي اشنا شدم.نوبت دوم نگهباني من عراقيها با استفاده از بلند گو ترانه عربي پخش مي كردندمن كمي كنجكاو شدم؛ سرك كشيدم تا جاي بلندگو را ببينم كه ناگهان صداي مهيب انفجار و بارش گل و لاي و لجن برسرم مرا متوجه سفير گلوله مستقيم تانك كرد سرعت حركت گلوله تانك از صوت بيشتر است بهمين دليل اول صداي انفجار گلوله را شنيدم و بعد شليك و صفير انرا.
چند روز گذشت يك نفر از ما نيز مجروح شد .بالاخره من جاي بلند گو را يافتم پشت يك تانك به گل نشسته روبروي سنگر كمين ما بود. يكشب چند نفر از ستاد فرماندهي لشگر براي سر كشي به ديدن ماا مدنددر ميان انها ديدن پسر دايي پسر داييهايم؛ نميدانيد چقدر جذاب و لذتبخش بود من انهاراهر سال هنگام بازديد هاي نوروزي در منزل دايي حسين مي ديدم.

افرين بر او و فتوايش.

هرمنوتيک يگانه نجات بخش اديان در دوره حاضر.

شعري زيبا از قيصر امين پور.

مصاحبه سفير ويژه ايران در مصر.

محبوب من گفته است از تلاشش دست بر نخواهد داشت.

بنظر مي رسد مفهوم چكيده جهاني شدن؛ اينست كه دولتها بتوانند در سه عرصه فراملي يعني همسايگان؛ منطقه اي و جهاني تاثير گذار باشند.هر چقدر نقش دولتها در هر يك از اين عرصه ها فرا گير و عميق تر باشد ان دولت به مفهوم دولت امروزين جهاني؛ نزديك تر است.بدين ترتيب گستر ش تعاملات اقتصادي ؛توسعه مراودات فرهنگي وايفاي نقشهاي سياسي پايان دهنده به بحرانهاي منطقه اي و جهاني به گسترش حوزه نفوذ دولتها در اين جغرافيا خواهد افزود.

زهدت به چه کار ايد گر رانده در گاهي
کفرت چه زيان دارد گر نيک سر انجامي
بيچاره توفيقند هم صالح و هم طالح
در مانده تقديرند هم عارف هم عامي
تازه رسيده ام واز زيارت سعدي مي ايم.در ارامگه حافظ به مناسبت هفته موزه کنسرتي بر پا بود و تو فيق زيارتش از ما بستاند.
جايتان خالي شام را در حمام وکيل با شنيدن اجراي زنده ترا نه هاي محلي شيرازي(گلوريا روحاني ) صرف کرديم.

همه اهميت و اعتبار ابزار براي رسيدن به هدفيست كه برايش طراحي شده است.
طلاي سرخ سرفراز در كن.
زمستان رفت و روسياهي به ذغال ماند.

درياي بزرگتر
من و روحم به درياي بزرگ رفتيم تا شنايي بكنيم .چون به ساحل رسيديم در پي جاي پنهان و خلوتي مي گشتيم مردي را ديديم كه روي سنگ خا كستري نشسته بود و ذره ذره نمك از كيسه اي در مي اورد و در دريا مي ريخت.روحم گفت : اين شخص بد بين است . بيا از اينجا برويم .
در جايي ديگر مردي را ديديم كه قند بر مي داشت ودر دريا ميريخت . روحم گفت : اين هم خوش بين است او هم نبايد بدن برهنهء ما را ببيند.
همچنان مي رفتيم .نا گاه صداي مردي را شنيديم كه فرياد مي زد : اين درياست اين درياي عميق است چون به صدا رسيديم مردي را ديديم كه پشت به دريا كرده ويك گوش ماهي به گوش گذاشته و به نجواي درون ان گوش ميدهد روحم گفت: بيا برويم اين واقع بيني است كه به كلي كه ان را نمي شناسد پشت كرده وخود را با يك پارهء كوچك مشغول مي دارد.
پس همچنان رفتيم .در علف زاري مردي سرش را زير ماسه ها فرو كرده بود . به روحم گفتم : مي توانيم اينجا شنا كنيم چون او ما را نمي بيند . روحم گفت : نه زيرا او از همه خطر ناك تر است اين خشك مقدس است .گفت: بيا از اينجا برويم . چون جاي خلوت وپنهاني نيست كه ما در ان شنا كنيم.
انگاه از كنار ان د ريا رفتيم تا درياي بزرگ تر را پيدا كني
(پيامبر جبران خليل جبران)

اسراييل طرح نقشه را ه را براي پايان بخشيدن به بحران خاورميانه پذيرفت.
براستي جايگاه فلسطينيان در تبعيد كجاست؟امريكا گفتگوهاي غير رسمي خود با ايران را بر سر اقامت نيروهاي القاعده در ايران به حال تعليق در اورد.
مقيمان القاعده در انگليس شامل اين فشارها نمي شوند؟
زلزله شمال ايالت سانفرانسيسكو را لرزاند
تر كيه ؛چين ؛الجزاير ؛سانفرانسيسكوؤبعد؟

به فكر افتاده ام كه هر از چند گاه بخشي از خاطرات جنگ را قلمي كنم.اميدوارم خواندني باشد.
درست سه روز پس از خاكسپاري پسر عمويم(16 اسفند ماه 1363) روانه جبهه شدم.البته دوروز پس از حمله موفقيت اميز فتح المبين به بسيج مراجعه كرده بودم اما به دليل كوتاهي قد از پذيرشم خوداري كردند.
من با رفيق بازي از رفتن به دوره اموزشي سرباز زدم و بدون اموزش حرفه اي كه ان روزها 45 روز در پادگان قدير بطول مي انجاميد ؛راهي دارخوئين در نزديكي شادگان واقع در 70 كيلومتري ابادان شدم.ورود ما به اردوگاه قدس در شمال رود كارون بود.تا ظهر علاف بوديم ومن هم بسيار كلافه (اخر من بسيار ناشكيبا و عجول هستم).ناگهان اعلام كردند كه گردان امام حسين براي تجديد قوا(پس از عمليات نا فرجام بدر) نياز مند يك گروهان است .سر دسته ما شادروان رحيم يخچالي بود( او همسن من اما با قامتي رشيد وجثه اي ستبر با يكسال سابقه حضور در جبهه).
براي اعزام به خط مقدم يك اردوي ده روزه را در همان اردوگاه قدس گذرانديم و نتيجه ان طاول زدن كف هر دو پاي بنده بود كه باعث شد چهار روز از صبحگاه رهايي يابم.بالاخره در ساعت يازده شب يك روز از اسفند ماه مارا با يك اتوبوس گلگيري شده (استتار)به شط علي(ضلع شرقي هور العظيم) منتقل كردند.پس از انجام عبادت بامدادي با چند قايق موتوري كه اينك مشابه ان در پارك ملت ام القري(تهران) مشاهده مي شودبر روي ابهاي راكد وكمي هم متعفن هور شناور شديم.هوا گرگ وميش بود.پس از طي 30 تا 40 دقيقه با صداي انفجارهايي كه من تا ان زمان در تلويزيون ديده و شنيده بودم مانوس شدم مقر ما پاسگاه ابي 4در سرزمين ابي عراق بود.
اين پاسگاه از پلهاي بهم پيوستهيونوليتي درست شده بود وبا جريان اب ناشي از سير قايق هاي پيش گفته تكانهاي حسابي مي خورد.شبها موظف بوديم كه دوساعت يك نفره ويا چهار ساعت دونفره به پاسداري بگذرانيم و البته همه دونفره و جهار ساعت را از بيم حمله نيروهاي اطلاعات عمليات عراقيها بر مي گزيدند.يكي از سرگرميهاي بچه ها انفجار نارنجك صوتي در اب براي شكار ماهي ويا كشتن سگ ماهيها بود.
ده روزي در انجا سپري شدويكشب براي انتقال ما به جاده خندق( تنها دست اورد عمليات بدر) دوباره ما سوار بر قايق شديم و پس از طي 50 دقيقه با انبوهي از انفجارها كه ناشي از اتش دشمن بود به يك جاده با عرض 15 متر روي هور العظيم رسيديم.پياده شديم وبه فرمان؛ مهلت داشتيم تا قدري بياساييم البته داخل كانالهاي تعبيه شده در اين جاده كه توسط عراقيها با دستگاهاي مدرن ان زمان تمام طول اين جاده را براي امنيت نيروهايشان كانال كشي كرده بودند.من همانطور كه كوله ام بر پشتم سوار بودونقش تكيه گاه را ايفا مي كرد خوابم برد.بنظر ساعت 4 صبح بود ما را صدا زدند كه بسمت شمال در همان كانال حركت كنيم ؛شايد يك ساعت ويا بيشتر سپري كرديم تا به سنگرهايي در كنار كانالها رسيديم.ما مكلف بوديم خط را از نيروهاي عملياتي كه اينك در اختيار بچه هاي سپاه يزد بود تحويل بگيريم.نميدانيد با چه شعفي انجا را ترك مي كردند من بعد از گذشت دوروز راز اين شعف را يافتم. سمت چپ ما ابي به وسعت 50 كيلومتر ودر سمت راست به وسعت 60 كيلومتر راهي براي جان پناه داشتن باقي نمي گذاردو عراقيها از طلوع افتاب تا شامگاهان با خمپاره هاي 60 و80 ميلي متري امان از ما مي ستاندندعرض اين جاده هم 15 متر؛ ديگر نيازي به گرا دادن و گرا گرفتن نبود هر چه شليك مي شد به گوشه اي از جاده كه ما در ان مستقر بوديم اصابت مي كرد اما دريغ از يك خمپاره كه از سوي ما شليك شودو اين ثمره تحريمها بودانشائالله بعدها خواهم نوشت كه ما در عمليات والفجر هشت بود كه جنگ واقعي يعني سلاح در مقابل سلاح را درك كرديم تا پيش از ان سلاح در مقابل تن ادمي بود.
براي من كه تايپ بلد نيستم زياده است؛ باشد تا وقتي ديگر كه از شب اول ان جاده و ا...بنويسم.

يك دختر جوان مسلمان هندي كه بر اساس رسوم هنديها موظف به پرداخت مهريه به خانواده شوهرش بود؛ از اينكارخوداري كرد وبا شكايت از شوهرش اورا به زندان فرستاد.اينك او در هند تبديل به ستاره شده است.

قدري انجام وظيفه!

سوم خردادماه سالروز شيرين باز پس گيري خرمشهر خجسته باد
در دويست سال اخير ايران در جنگهاي منطقه اي بخشي از سرزمين خود را از دست داده است.
شايسته انست كه براي يادبود رشادتها و حماسه هاي جوانان اين مرزو بوم در جنگ تحميلي نه شهريور ماه كه به ما حمله شد بلكه در خردادماه كه با اقتدار و همت جوانانمان توانستيم سرزمينمان را ازاد كنيم انتخاب مي شد.

اقاي احسان نراقي كارشناس ارشد يونسكو چند سال پيش در ارزيابي نظام گفته بود اگر اين حكومت توسط خود روحانيان اداره مي شد ما به اينجا نمي رسيديم(شكايت از وضع موجود)مشكل از جايي اغاز شد كه اين اوركتي ها مسول اداره كشور شدند.اكنون به چند فقره از افاضات اين اقايان كه بنده بايد تحملشان مي كردم اشاره مي كنم تا بر تيز بيني جناب نراقي افرين بگوئيم:
شهروند شهروند مي كنند اقا مي دانيد شهروند به چه معناييست؟وقتي در اروپا نوزادي متولد مي شد كه پدرش معلوم نبود از شهرداري برايش شناسنامه شهروندي مي گرفتند.
عده اي ساده لوحانه حرف از گفتگوي تمدنها مي زنندپيامبر ابتدا در مكه لحن كلامش فرهنگي بود بعد در مدينه تمدن بنا كرد و بلافاصله نبرد با كفار را اغازيد يعني مقاتله كرد ونه گفتگو.
اين استراتژي تبديل معاند به مخالف و مخالف به موافق از بيخ غلط است.
در خبرها امده كه در دستور كار شوراي انفور ماتيك است كه نرم افزار ترجمه همزمان براي اينترنت تهيه كنند اقا اين يعني كشور را به باد دادن الان اين اتفاق نيفتاده است جوانان از دست رفته اند واي به روزي كه اين نرم افزار در دست جوانان باشد.
دشمنان اسلام امروز 10 كانال ماهواره اي و 2500 وي لاگ(منظورشان وبلاگ است) منتشر مي كنند.
اين استراتژي بازدارندگي سياسي معنايي جز تسليم ندارد.

راستي ديروز سالروز حماسه دوم خرداد76 بود.در خاطر دارم كه در مراسم ختم مادر عبدالله نوري در مسجد اعظم حسين اباد همه مسولان حكومتي شركت داشتند .من در ان روز به يكي از مسولان محلي به شوخي گفتم: فلاني امروز روز ختم اصلاحات است .وي با شنيدن اين حرف كمي ترش كرد و در منقبت اميد و اينده نگري سخن سرايي كرد.
چه زود اين نهال پژمرد!

بعد از تحمل 5 ساعت تاخير در پروازالان رسيدم به خانه و پس از احوالپرسي از عيالات متحده در حال گزارش نويس سفر هستم:
1-قريب 25 سال است كه محوطه بيروني حرم را به قصد بهسازي ويران كرده اند وتاكنون باز سازي كامل نشده است.
2-مشهد در پيشي گرفتن در تجدد همگام تهران است(بجز شعاع سه كيلومتري از حرم)
3-عرضه برنج نيمدانه انهم به وفور حكايت از فقر و شكاف فاحش در ميان شهروندان مي كرد.
4-كار برد اينترنت( در دو كافي نت كه موفق به حضور شدم) بيانگر استفاده بيشتر از چت در ميان كاربران اينترنت بود.
4-سامانه سرمايش و گر مايش حرم در حد بسيار عاليست.

farsi nadare nemishe nevesht.ta shanbe by.

ديشب رسيديم تنها كسي كه شلوار جين و پيراهن استين كوتاه پوشيده بود من بودم بقيه خيلي رسمي بودن.به اتفاق يكي از اشنايان رفتيم زيارت.توحرم بر خلاف هميشه شلوغ نبود راحت زيارت كرديم.
يه روحاني همسن حودم نزديك امد براي نماز عبا و لباده و عمامه را برداشت و مثل ادم عبادت كرد.

سيب زميني مطلب خوبي نوشته باهم بخونيم.

امشب عازم شهر اکسير هستم.يک ماموريت نه چندان دلچسب با ادمهايي بسيار دورتراز خودم.
راستي بابک دوباره مي نويسد.ازاو خواهم خواست تا هزارپا وسرزمين افتاب را به اضافه اتوب به مجموعه لينکها بيفزايد.

امروز به تماشاي فيلم دنيا رفتيم.چند نكته در اين فيلم جالب توجه است:اول اينكه عشق سن وسال نمي شناسد.ديگر اينكه تئوري اينكه اگر در جواني جواني نكني بعدها به جواني خواهي پرداخت را به شكل تمام نشان مي دهد و دست اخر اينكه بسياري از كارها وقتي زشته كه ديگران انجام ميدهند.
فيلم در مرز ميان فيلمفارسي وفيلم بدنه سينماي ايران در حركت است.

چه تلخ است!

چندي پيش يکي از دانشجويان از مغايرت مفاد کنوانسيون حقوق زنان وحقوق بشر با فقه اسلامي پرسش نمود.بنظر مي رسد سيره پيامبر در تدوين قانون اساسي در بدو ورود به يثرب که بعدها به مدينه النبي مشهورشدو به رسميت شناختن اقوام ومذاهب گوناگون در مدينه و همچنين پيمانهاي متعدد( رضوان ؛ تحت الشجره و پيش از ورود به مدينه عقبه اولي و ثاني) دليل مناسبي براي توجه و عنايت رسول الله به اراي مردمي ومقبوليت و مشروعيت عملي باشدالبته در شان عصري بدين معنا که از سيره ايشان نمي توان انتظار مشاهده مولفه هاي دمکراسي سده بيستم ويا بيست ويکم را داشت ؛کما اينکه انتخاب خلفاء و امام علي و حسن نيز بهمين شيوه عصري يعني بيعت اصحاب حل وعقد(متنفذان ديندار ونزديک به مرکز خلافت) عملي مي شدو نه به شيوه امروزين ان.
بر اين اساس نفس رعايت عدالت امري سفارش شده و ممدوح نزد اديان است اما مصاديق ان عصريست و به شناخت عقلاي عصربستگي دارد. اينک نيز مصاديق عدالت عصري در کنوانسيونهاي متعدد حقوق بشر ؛زنان ؛کودکان؛ اسراي جنگي ؛ازادي اطلاع رساني و... متبلور است.

براي دوستداران سينما دانستنش جذاب است.

رازهاي ديكتاتوري وحشت خواندنيست.

(سي ان ان )ايا براستي حفظ امنيت شهرها با اين نظاميان تا دندان مسلح امكان ناپذير است؟غارت و دزدي در بغداد و ديگر شهرهاي بزرگ عراق گسترش يافته است فرماندهان امريكايي اين وضعيت را ناشي از عفو عمومي زندانيان توسط صدام قبل از شروع جنگ ميدانند

شرايط كاريم بسيار مبهم و قدري هم پيچيده شده است.تصميم گيري دشوار واينده مه الود چه بايد كرد؟
شايد اطمينان به گذشت زمان ...
يا استمرار رايزني براي يك كار جديد...
وقتي متغيير ها در اختيار ادم نيست بهتر است اميدوار بود و توكل كرد.

دنيا نيرزد به ان كه پريشان كني دلي

زاد روز ولادت رسول خدا محمد مصطفي بر موحدان خجسته باد.

با بروز انفجار رياض براي حاكمان عربستان سعودي ماه هاي خوبي پيش بيني نمي شود.
بعد از انفجار هاي سپتامبرو مشخص شدن تابعيت عاملان ان كه عمدتا از دولتهاي مصر و عربستان سعودي بودند ستاره بخت عربستان رو به افول نهاد اين موضوع به اضافه اتهام غير دمكراتيك بودن ساختار اداره كشور اين دوست ديرينه ؛هزينه زيادي را براي دوستش امريكا ببار مياورد.جنگ رهايبخش عراق(جنگ براي نفت) نگراني امريكا را از بخطر افتادن صدور مستمر نفت به جهان با تسلط بر منطقه وبه ويژه چاه هاي نفت عراق مرتفع مي سازدبرا ين اساس راهبرد حمايت بي چون و چرا از مهره هاي كه فاقد كاركرد بوده وتاريخ مصرف انها به پايان رسيده است دليل عقلايي نخواهد داشت وتحمل فشار افكار عمومي ناشي از حمايت امريكا از رژيمهاي غير دمكراتيك راغير موجه مي نمايد.بدين گونه است كه در اينده نه چندان دور شاهد اصلاحات دمكراتيك در عرصه دول منطقه به ويژه عربستان خواهيم بود.

خواندنش خالي از لطف نيست.

پنج فلسطيني ديروزدر نوار غزه بضرب گلوله اسرايليان كشته شدند.سن كشته شدگان از 12سال تا 33سال بوده است.اين در حاليست كه 20 فلسطيني ديگر مورد اصابت گلوله قرار گرفته اند و حال انها وخيم گزارش شده است.
راستي سازمانهاي مدافع حقوق بشر براي تنبيه اسراييل تاكنون چه كرده اند؟؟

كالين پاول وزير خارجه امريكا ديروز در ديدارش از روسيه گفت:كشورش به رغم تلاش ايران براي دستيابي به سلاح هسته اي برنامه اي براي حمله به ايران ندارد.اگر چه امريكا به روسيه براي قطع همكاريش در اين مورد بارها هشدار داده است چراكه ايران داراي منابع غني نفتي و گازيست ونيازي به نيروگاه هسته اي ندارد.سي ان ان

پسر تهروني ؛دختر تهروني !

رفتار ما اگر انسوي ميز باشيم با اين سوي ميز بسيار متفاوت است.
چنانچه دراين سوي ميز باشيم(ارباب امور) سعي مي كنيم به هر نحو ممكن به ارباب رجوع بفهمانيم كه ما كار بسيار مهمي را انجام مي دهيم واين كار بسيار مهم از سر لطف و مرحمت براي او انجام مي شود.اگر هم نخواهيم ان كار انجام شود كه با هزار دليل و برهان شرح مي دهيم كه او اطلاع ندارد وما بهتر مي دانيم كه اينكار شدني نيست ومخالف قوانين و مقررات است.در هر حال نكته اي كه بسيار كليديست اين است كه ما حاكم براو هستيم واو محكوم ماست.
اما اگر در اين سوي ميز باشيم وارباب رجوع باشيم با التماس و از سر افتادگي سعي در تشويق وتحريض او در براورده ساختن نياز مان مي كنيم.
حال اگر معادله را بر عكس كنيم چه مي شود؟هر ارباب اموري خود را موظف مي داند نسبت به انجام دقيق و كامل خواست ارباب رجوع با نهايت احترام اقدام كندوارباب رجوع هم حق خود مي داند كه محترمانه انجام خواسته اش را از كارمند درخواست نمايد ونه التماس كند

رخنه اي نيست در اين تاريكي
در و ديوار بهم پيوسته .
سايه اي لغزد اگر روي زمين
نقش وهمي است زبندي رسته.
نفس ادمها
سربسرافسرده است.
روزگاريست در اين گوشهء پژمرده هوا
هر نشاطي مرده است.(شادروان سهراب سپهري)

چندي پيش با چند تن از دوستان در خصوص مناسبات زن و شوهري ويا به زبان امروزين نحوه تعامل همسران با يكديگر بحث و گفتگو مي كرديم.و هريك از ظن خود معيارهايي را براي تعيين مناسبات درست بين همسران مشخص مي كرد.جمعبندي شاخصهاي ما در فضاي كنوني اينچنين شد:
كداميك از همسران سفارش غذا مي دهد؟
كداميك از انان نوع تفريح را تعيين مي كند؟
كدامين محل زندگي را مشخص مي كند؟تعيين دكوراسيون منزل با كيست؟
تعداد و زمان بچه دار شدن چگونه تعيين مي شود؟
تربيت فرزندان برعهده كيست؟
پيگيري امور اموزشي فرزندان با كدامين است؟
امكان برپايي مجالس دوشتانه همجنس وجود دارد؟
نحوه انتخاب خانوادههاي معاشر چگونه است؟
ميزان مشاركت در كارهاي خانه چگونه است؟
نحوه مالكيت در اموال خانواده چگونه است؟
هنگام رانندگي كداميك بيشتر پشت فرمان قرار مي گيرد؟
در نوع پوشش يكديگر تا چه اندازه موثر هستند؟

از سر گيري رابطه با امريکا تسليم در برابر دشمنان است.
انقلاب اسلامي ايران چهار هدف داشت که در شعارهاي مردم ان زمان متبلور بود:(استقلال؛ ازادي؛ جمهوريت و اسلاميت)با حذف حاکميت شاه و تمايلات غرب گرايانه اش اولي در ان زمان به دست امد(چراکه معتقدم اينک استقلال معنايش تغيير کرده است و چنانچه تدبيري براي هماهنگي با معناي جديد نشود انرا هم نداريم).
ازادي به معناي باور به حق حيات وابراز عقيده مخالفان؛ که متاسفانه در کمتر از دوسال ناشي از شرايط داخلي (سهم خواهي مجاهدين خلق وانجام ترورهاي کور وترويج ارعاب -چربيدن اسلام مفاتيحي براسلام قراني )و خارجي(جنگ عراق) از کف داديم.
انتخابات ازاد و اجراي بخشهايي از قانون اساسي در خصوص حقوق ملت (که بخش اندکي از انها به اجرا در امد)در فصل جمهوريت مي گنجد.
از اسلاميت هم بخش شريعت انهم بسيار تنگ نظرانه در حال اجراست.
پس گره زدن انقلاب۵۷مردم با دشمني با کشوري(امريکا)که مي تواند در مقاطعي حداکثر تاکتيک بشمار رود؛ از اهداف انقلاب نبوده است که ما را اينگونه نگران سازد

مخملباف چه خوب گفته است؛ انسان جهان وطنيست.

ديشب مي خواستم گزارش سايتهاي عربي از استقبال لبنانيان رو از خاتمي بنويسم اما يه حس بدي مانع اينکار شد(اخه تمامي لينکهارو هم اماده کرده بودم).امروز روي اون حس کاوش کردم ومتاسفانه فهميدم سرخوردگي ما از انچه با او به دنبالش بوديم بدجوري اونو از چشممون انداخته گرچه من خودم در دوره دوم فايل خاتمي مصلح رو بستم وصرفا بعنوان يه سياستمدار صادق براش فايل باز کردم اما باز اميد به اصلاح وتغيير در درونمون کورسو مي زنه و مثل ادمهايي که دارن غرق مي شن و غرق شدنشون هم حتميه اما هنوز به يه نقطه اميدوارن؛مي مونيم.
اعتبار در برون؛انفعال در درون.

درس تحولات اجتماعي ايران را با شادروان دكتر شيخ الاسلامي گذراندم.وي در شرح بست نشيني مردم در سفارت خانه ها به ويژه در دوران قاجار علت اين پديده را ناشي از بي پناهي وبي ملجاي انان از ظلم رژيم مي دانست.اكنون حكايت جوانان ما شده است كه براي تامين حداقل مطالبات وحقوق شهروندي دست به دامان سازمانها ونهادهاي بين المللي مي شوند.

سينما معاونت سينمايي نمي خواهد بلكه معاونت در سينماسازي لازم دارد.

ايت الله حكيم مردم عراق را براي برپايي دولت اسلامي عصري دعوت كرد.
استفاده از واژه عصري براي متمايز ساختن دولت مورد نظر او از همتاي ايرانيش مي باشد؟ايا اونيز غير عصري بودن دولت ميزبانش را در يافته است؟ايا وعده امروز او فردا فراموش نمي شود؟
عصري بودن بمعناي دمكراتيك بودن است ودمكراسي يعني فعاليت ازاد گروههاي طالب قدرت وبه دست اوردن قدرت با راي مردم براي يك دوره زماني مشخص بهمراه رعايت حقوق فردي شهروندان در هر شرايطي بدون توجه به رنگ ؛نژاد؛مذهب و..

ديشب براي شركت در مجلس ترحيم پدر يكي از همكاران عازم يكي ازمحله هاي شرقي شديم و در اثر ناشي بودن در كوچه پس كوچه هاي ان گم شديم.ا زيك نفر عابر نشاني را پرسيديم گفت نميداند.از فرد ديگري(مردي ميانسال با ته ريشي سپيد) پرسيديم كمي مكث كرد وگفت: بايد با شما بيايم در غير اينصورت پيدا نمي كنيد.ازاو تشكر كرديم وهمراه ما شد پس از طي 5دقيقه به مقصد رسيديم هر چه گفتيم: تا محلي نزديك مسيرتان شما را برسانيم نپذيرفت وگفت چندي پيش در شهر تربت حيدريه از قصابي نشاني زعفران فروشي را خواسته است وقصاب دكان ودخل را رها كرده واورا تا زعفران فروشي رسانيده و سفارش فروش با تخفيف را هم به دكاندار كرده است.

همه سايتهاي عربي بازگشت حكيم را به عراق در صدر اخبارشان اورده اند.در اينكه مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق مي تواند بديل مناسبي براي دولت سقوط كرده صدام باشد شكي نيست اما اينكه تا چه حد امادگي رعايت حقوق ديگر معارضان را داردوايا امريكا اجازه ظهور مجدد يك دولت اسلامي نظير ايران را مي دهد يا نه موضوع ديگريست.

سومين دوره انتخابات مجلس قانونگذاري جمهوري يمن متحد با پيروزي اسلامگرايان به انجام رسيد.اين در حاليست كه رهبري كشور (علي عبدالله صالح)خود يك سوسياليست است.
ظاهرا ديگر دولتهاي خاورميانه در مشق دمكراسي از ما پيشي خواهند گرفت.

امروز با يکي از همکاران در خصوص اعراب و تمدن ايراني گفتگو مي کرديم.واقعيت اينست که ناسيوناليسم عربي اسلام و فرهنگ ناشي از ان را نه تنها دشمن نمي دارد که بخشي از هويت خويش مي پندارد و بر ان مباهات مي کند . افتخار بر اين مطلب در بين اعراب؛ مسلمان و مسيحي نمي شناسد و شامل همه انها مي شود.
حال انکه ناسيوناليسم ايراني از انجائيکه دين اسلام و فرهنگ ناشي از ان را عنصر بيگانه مي داند در حداکثر تعلق خاطر ؛ انرا به عنوان يک انديشه قابل توجه مهاجم شناسايي مي کند.
از اين روست که در مواجه با ناسيوناليسم عربي ما شاهد ستايش و مباهات بر اسلام حتي در ميان اعراب غير مسلمان هستيم ودر عوض نزد همتاي ايراني ان حداکثر به عنوان مهمان از ان ياد مي شود.

يكي از خيابانهاي بغداد دو هفته پس از سقوط صدام.

اولين تلويزيون ماهواره اي اسلامي در سال 2004 در امريكاي شمالي باهدف شناساندن فرهنگ مسلمانان امريكاي (كه قريب 8000000نفر هستند)و شامل برنامه هاي ورزشي ؛طنز ؛كودكان ؤخانواده است به زبان انگليسي اغاز بكار خواهد كرد .اين شبكه را تجار مسلمان امريكايي راه اندازي ميكنند.

هواپيماي نظامي كنگو از فرودگاه كينشازا با قريب 200مسافر نظامي و خانواده شان پس از نيم ساعت پرواز بسوي لوبومباشي ناگهان در عقب ان باز شده وسرنشينانش را به بيرون پرتاب كرده است

امريكا قصد دارد ظرف ده سال اينده تجارت ازاد را در خاورميانه نهادينه كند . دولت بوش هدف از اين اقدام را افزايش رفاه و پيشگيري از پيدايش گروههاي تندرو ذكر كرده است.

كند و دير هنگام ياد مي گيرند اما همين هم غنيمت است .

باجوانان چه نمي كنند!

امروز بعد از ظهرفيلم مشيت الهي (اليا سليمان)را ديدم .يک فيلم رئال با بخشهايي سورئال در باره مظلوميت فلسطينيان در سرزمين خودشان.
اين فيلم بنظر من سه پلان بسيار عالي دارد يکي عشقبازي دست شخصيت اصلي فيلم با دست معشوقش در خودرو در حاليکه نااميدانه در انتظار گشايشي براي گذر کردن از نگهباني اسراييليان براي رفتن به ديارشان بيت المقدس هستند و ديگري حرکت بادکنک منقش به تصوير رهبر فلسطينيان(ياسر عرفات) که از فراز نگهباني به بيت المقدس رسيد و اخرين نکته زيبا اينکه يک جهانگرد از پليسي اسراييلي که يک فلسطيني را دستگير کرده تقاضاي راهنمايي مي کند وپليس اسراييلي با پياده کردن فلسطيني دستگير شده که چشم بند نيز دارد از او نشاني را مي پرسد در اين هنگام فلسطيني با همان چشم بند راههاي مختلف رسيدن به مقصد را با دست و جهت نشان مي دهد.

اينجا رو بد نيست يه سر بزنيم

قطر اولين وزير زن (اموزش و پرورش)را منصوب کرد.پيش از اين منصب مشاوره اي در امور خانواده را يک زن دراين امير نشين برعهده داشته است. قطر به تازگي داراي قانون اساسي شده است.

شبکه خبري الجزيره يک مصاحبه با شيخ احمد الکبيسي (رهبر اولين تظاهرات عراقيان پس از صدام)انجام داده واز او در باره تعارض فتوايش پيش وپس از رهايي از صدام در باره امريکاييان پرسيده است.او در جواب گفته است ان زمان کشورما مورد هجوم بود ومن عقلا وشرعابايد فتواي مقاومت در برابر متجاوزين مي دادم ان راهپيمايي هم براي ديده شدن سهم علماء پيش چشم امريکاييان لازم بود امروز هم حفظ خون مومنان با حضور موثر در اداره کشور با مشارکت مهاجمان ضروريست.

ديروز و ديشب کلي در اينترنت گشتم ومطالعه کردم.البته به يه موضوع هم رسيدم ؛تعدادي از سايتهاي خبري تحليلي رو فيلتر کرده بودند و به ياد مفهوم ازادي(حق مخالف براي بيان ارا وحيات)که خاتمي از ش سخن مي گفت والان با دستورالعمل ابلاغ شده اون فيلتر مي کنن؛افتادم.

درس تاريخ تحولات بين الملل را به زبان فرانسه گذراندم. در ان درس موظف به انجام يك تحقيقك بودم من به دليل تعلقي كه به خاورميانه داشتم و دارم نقش جنبشهاي اسلامي را در تحولات خاورميانه برگزيدم.دران تحقيقك به نقش و پيدايش بنيادگرايي پرداختم وچون به زبان فرانسه بايد ارائه مي كردم بسيار رك موضوع پشتيباني حاكمان از رشد بنياد گرايي در جهان و به ويژه خاورميانه را مطرح كردم و پيش بيني كردم كه چون بنيادگرايي با حكومت(دولتها پراگماتيك مي شوند) سازگارنيست بزودي اين عارضه دامن خودمان را خواهد گرفت.

چه دير هنگام مي فهمند؟

بنظر مي رسد وجه تمايز يك جامعه ديندارارانه با غير ان در رعايت اخلاق است ونه عنوان ويا ادعاي حاكمان ان.
پيش شرط حضور اخلاقي در جامعه وجود اختيار واراده انسان است وپيش شرط اعمال اختيار واراده ادمي وجود گزينه هاي متفاوت با شرايط انتخاب برابر .

امروز حوصله سر کار رفتن نداشتم .تلفني با دفترم چند تاکار را هماهنگي انجامش را ترتيب دادم.پسر عمويم پس از مدتهابه تلفن همراهم زنگ زد تصور کردم کاري دارد يا مشورت کاري مي خواهد اما هيچکدام نبود گفت ديشب خواب بدي ديدم نگران احوالت شدم.هرچه که بود من از تماسش خوشحال شدم.ما ادمها چقدر به احوالجويي يکديگر نيازمنديم واز هم دريغ مي کنيم.

عزيز همکاري عقيده دارد که شرافت کثيري از روسپيان بيشتر از بعضي از همسران ايرانيست.وي مي گويد عده اي از زنان مثال برده از شوهرانشان براي رفاه خويش انتظار دارند ودر نتيجه زماني براي فراغت همسرشان باقي نمي گذارند که از زندگي لذت ببرد؛در عوض روسپيان با ارائه خدمات از زندگاني حداقلي بهره مند مي شوند.

امروز بعد از يك جلسه ملال اور كاري يه راست به خونه اومدم و با عيالات متحده و پسرم ناهار را با ديدن يه شوي خوب از معين و ابي وشهره خورديم اما الان براي يه قرار كاري بايد برگردم به محل كارم.

خداوند بخير كند شرق(چين)و غرب(تركيه) فلات ايران در كمتر از ده روز لرزيده است.

جزميت و جمود حاصلش ارامش و اطمينان است.اما عقلانيت تغيير و تحول مي زايد وثمره اش تزلزل وبي ثباتي روان.

كاركنان و مديران را از حيث توانايي و انتقال تجربيات مي توان به دو دسته حبس اطلاعات كنندگان و فرا وري كنندگان اطلاعات تقسيم بندي كرد.
كاركنان و مديران دسته اول(حبس كنندگان اطلاعات)عمدتا داراي مولفه هاي :مقاومت كننده در برابر امكانات و دانش عصري - فقدان علاقه به انسجام بخشي اطلاعات موجود و مستند سازي انها- عدم ارائه اطلاعات به ديگران به ويژه همكاران ومديران تازه كار مي باشند.
كاركنان و مد يران فراوري كننده اطلاعات با بهنگام ساختن دانش و امكانات فن اوري محيط كار ومستند سازي و انسجام بخشي به اطلاعات علاقمند به در اختيار گذاردن ان به ديگران براي افزايش راندمان كاري و انتقال معلومات شان بمنظور اثر بخشي كوششان مي باشند.
ما در كدام گروه جاي مي گيريم؟

راستي چرا ما علاقه اي به رعايت قوانين و مقررات در داخل كشورمان نداريم و فرار از ان را نوعي موفقيت وزرنگي ممدوح ميشماريم؟ اما بلافاصله در سرزمين ديگران از متمدنترين شهروندان انان مي شويم؟
خود كم بيني
همرنگ جماعت شدن
ناعادلانه دانستن قوانين خود-
در تقابل با دولت بودن و..كداميك ريشه دارتر است؟

چندي پيش دوستي از اينكه پيشترها كه كسي براي عقيده اش دستگير مي شد با مقاومت وپايمردي در برابر فشار علاوه بر اينكه اسطوره و قهرمان مي شد موجب دلداري و شهامت همفكرانش نيز مي گرديد اما اينك خلاف ان مشاهده مي شود اظهار تعجب مي كرد.
واقعيت اينست كه پارادايم ذهني انروزها براين مبنا استوار بود كه ادمي براي عقيده است اما اينك همه چيز واز جمله عقيده براي ادمي است.

ديروز پس از يك جلسه طولاني كاري هنگام بازگشت با يكي از بزرگان سينما همراه شدم. وي بسيار از اينده ايران ونحوه تدبير و تنظيم رابطه با همسايه جديد از سوي رهبران كشور نگران بود.او پيش بيني مي كرددر صورت تحريك شيعيان عراق به ستيزه جويي علاوه بر دادن بهانه به دخالت امريكا در ايران موجي از ناراضيان شيعي عراق رهسپار ايران شوند وانوقت با ارزاني رو به تزايد نفت چگونه گرفتاري خواهيم داشت!

يك مقاله در باره تن فروشي واراي متفاوت در باره ان.

نقشه راه نام طرح صلح جديد خاورميانه است

سوريه به پاول قول داده است كه در راستاي پذيرش نظم نوين جهاني دفاتر جهاد اسلامي جنبش حماس و جبهه مردمي براي ازادي فلسطين را در دمشق تعطيل كند

به گزارش سازمان ديده بان حقوق بشرايران بزرگترين زندان روزنامه نگاران در خاور ميانه است.

در دو هفته ای که گذشت حضور دو باره فیلم های خارجی پس از دو دهه توقف بر
پرده سینما های ایران ، بحث داغ عرصه ی سینمای ایران بوده است .

عده ای بر این باورند که حضور فیلم خارجی تیر خلاصی را به پيكر نحیف سینمای ایران که دچار بحران مخاطب شده است، خواهد زد.

بعضی از سینماگران حضور در عرصه امروزین جهان را اجتناب ناپذیر دانسته و معتقدند ما ناچار به باز کردن درهایمان به جهان هستیم و سینما یک بخش از آن است .

برخی نیز اکران فیلم های خارجی با حفظ انحصار ورود فیلم خارجی توسط دولت ( بنیاد سینمایی فارابی ) را برای رونق بخشی به سینماها امر قابل قبولی می دانند .

در هر حال معاونت سینمایی امسال مصمم است حداقل 35 فیلم خارجی را در سطح ایران بخصوص تهران به نمایش عمومی بگذارد .

باید منتظر باشیم و ببینیم این تصمیم چگونه به رونق سینماها کمک می کند و تأ ثیر نمایش فیلم های خارجی برمخاطبان و سینماگران ایرانی چگونه خواهد بود.

امروز در حال رانندگی در یکی از بزرگراها دو اتومبیل پ و 206 وماتیز که دو خانم جوان راننده انها بودند در کنار اتومبیل من در حال حرکت بودند با خود دراین فکر بودم که این اتومبیل های یاد شده به قامت زنان و جوانان می اید و چه زشت است مردان میانسال انهم با قیافه های حکومتی راننده انها باشند که ناگاه یک اپل کورسای زرشکی با همان وضعیت که در ذهنم مجسم کرده بودم (یک مرد 50 ساله با ریش غیر منظم ) از کنار هر سه ما گذشت.

پريشب فيلمي مي ديدم كه از رابطه ميان عشق و عبادت قصه اش را مي گفت. بنظر مي رسددو ديدگاه كاملا متفاوت بين ما هست.
در سنت اعتقادي شرق ارتباط جنسي ( زن ومرد)در يك شرايط معين صرفا يك عمل مجاز شمرده مي شود.حال انكه در باور غربيان اين ارتباط نوعي تجربه و مفهوم تعالي و عرفاني با خود همراه دارد.

ديروز ايت الله سيستاني طي فتوايي ممنوعيت حمله به مساجد اهل سنت و تبديل انها؛به حسينيه را اعلام كرد.يپش تر مسلمانان شييعه با حمله به يك مسجد (ام المعارك ) و تصاحبش انرا به حسينيه تبديل كرده بودند.

احساس تكليف مجددپس از ...

جنگ براي نفت؛مقاله لوموند ديپلماتيك خواندنيست.

دوستاني كه زبان انگليسي مي دونند اين وبلاگ شايد جذاب باشه.

نمي دونم چرا هر وقت اينگونه تصاوير رو مي بينم از انسان بودنم سير مي شم رفتارهاي بغايت نابرابر.

زلزله تركيه حداقل 100كشته و450 زخمي در بر داشته است در عمليات نجات هفت دانشجو از زير اوارها زند بيرون اورده اند.

بوش ديروز بر عرشه يك ناو پايان جنگ با صدام را علام كرد وافزود اين نبرد با هر حامي تروريست ادامه خواهد داشت.

باباي عرفان ؛خورشيد خانوم؛زن نوشت؛سلمان وبابك ديگه نمي نويسن.شايد تا چند وقته ديگه!؟
هر كجا هستند سلامت و شاداب باشند.

ديروز يکي از دانشجويان فارغ التحصيل زنگ زد براي شادباش روز معلم؛ کمي هم گريه کرد وگفت ايکاش مي توانستيم همديگر را ببينيم او ارزو مي کرد اي کاش مي شد دوباره به دوران خوب دانشجوئيش باز گردد. ار ي ادمي از اينهمه لطف و احساس شرمنده مي شود.
روز معلم را به همه معلمان شاد باش مي گويم به ويژه معلمان خوب خودم در دوران تحصيل دبستان ؛راهنمايي؛دبيرستان ؛دانشگاه و شيخ خودم.

مشروعيت نظري يک انديشه ؛مشروعيت اعمال يک انديشه
کم وبيش اين واژه مشروع را براي اعمال ارا و انديشه هاي ديني(کليسا؛روحانيون)شنيده ايم.وعليرغم باور و درکمان يا به نام خدا گردن نهاده ايم ويا باحذف خداوند به عدم التزام خود به ان نظريه ها حکم کرده ايم.
نکته اساسي در تفکيک مشروعيت نظري (تئوري) يک انديشه و مشروعيت اعمال ان انديشه نهفته است.
مشروعيت يک انديشه در داشتن سير منطقي بين اجزاي ان براي صدوراحکام اساسي انست و اينکه در درون اجزاي ان تعارض و تضادي با يکديگر مشاهده نشود.يعني انديشه اي نميتواند در اساس حامي عدالت باشد امادر اجزاي ان حکم به پذيرش وضع موجود(بي عدالتي) باشدو يا ايمان را اختياري بداند اما براي تغيير ان حکم مرگ صادر نمايد وقس علي هذا...
اما مشروعيت اعمال يک انديشه در درجه نخست به اقبال مردم به ان انديشه است و در مرتبه بعدي به کارايي ان بستگي دارد.به تعبير ديگر در صورت پذيرش مردم ؛اعمال يک انديشه مشروع از حيث تئوريک مشروعيت مي يابد ودر حالت عدم پذيرش مردم هر چند ان انديشه از حيث نظري مشروع هم باشد مشروعيت اعمال ندارد.
سيره نبوي درتنظيم واخذ پيمانهاوبيعتهاي متعدد ونيز رفتار پذيرش حکومتي علي وحسن وحسين (عليهم السلام) مويد ضرورت اين تفکيک(مشروعيت نظري ومشروعيت عملي)مي باشد.
در سالهاي اخير واعظان و مبلغان ديني دولتي بدون توجه به اين تفکيک از مشروعيت نظري ارايشان(انهم قابل مداقه است) حکم به اعمال ان انديشه ها بدون توجه به عدم پذيرش ان از سوي مردم کرده اند.