بینش معاصر

دوشنبه، شهریور ۱۰، ۱۳۸۲

اول اينكه چند روز است برا ي رفتن به سر كار از ترافيك سنگين بزرگراه ها خبري نيست وبا ارامش خيال و بدون دردسر به محل كار مي رسم.شايد نتيجه استفاده مردم از مرخصي و تعطيلات ساليانه شان باشد.دوم اينكه امروز يكي از البوم هاي قديمي معين را براي گوش كردن به خودرو بردم و هنگاميكه ترانه؛ تو مكه ي عشقي و من عاشق روبه قبلتم؛ را شنيدم به حال و هواي پانزده سال پيش برگشتم ان وقتها هنوز نفيسه(دختر يكي از همكاران پدرم كه با انها رفت امد خانوادگي داشتيم من قصد داشتم با او ازدواج كنم) شوهر نكرده بود ومن اين ترانه و ترانه پريچهر را كه مي شنيدم به ياد او مي افتادم.امروز پس از شنيدنش به حال و هواي شيرين ان روزگاران رفتم.اينهم براي بابك كه بداند خوب دركش مي كنم.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]



<< صفحهٔ اصلی