زمین خانه تکانیش را خبر داده بود ما تدبیر نداشتیم.
در خبرها امده بود كه در روز سوم يك كودك شش ساله ودر روز چهارم يك نوزاد چهار ماهه در حالي كه پستان مادرش را مي مكيده است زنده از زير اوار زلزله نجات پيدا كرده اند.ضمن ابراز مسرت از اين واقعه كه اين دو كودك و نوزاد زنده وسالم از اين زلزله اندوه بار جان بدر برده اند.اما اين نكته جان كاه را نيز ازياد نبريم كه به ان كودك شش ساله در اين سه روز با ان وحشت از زمين لرزه وديدار مرگ والدين ؛گرسنگي و سرما ي استخوان سوز كوير ودست اخرنااميدي از كمك ونجات از مرگ چه ها كه نگذشته است.؟؟

قانون اساسي در زمان پيدايش وشكل گيري حكومت ها يعني زماني كه حكومت هنوز به فساد نگراييده است وضع مي شود اما در سال هاي بعد كه فساد در قدرت و قدرتمندان نفوذ مي كند مناسب است براي حفظ ازادي كه اينك قوانين موجود توان محافظت از ان را ندارد با توجه به شرايط جديد تغيير كند.(نيكولو ماكياولي)

تجربه تلخ پيامدهاي ناشي از حوادث طبيعي درسرزمينمان انهم در قرن بيست ويكم كه آدمي در قرن بيستم بخوبي توانسته بود؛ نسبت به پيشگيري از عواقب واكنشهاي طبيعي حيات اقدام نمايد جاي بسي سوگواريست.
سرزميني با سرچشمه هاي غني زيرزميني؛كميت وكيفيت نيروي انساني دراندازه قابل قبول نمي توان اسيب پذيري در چنين حجمي از نيروي انساني به كام مرگ رفته را درك كرد.!
وجود خانه هاي خشتي و گلي(در خاطر دارم كه حدود ده سال پيش يك پژوهشگر ايراني مقيم امريكا با استفاده از ارماتور بندي خشت وگل توسط قطعات سبك الومينيوم موفق به شهر سازي خانه هاي دوطبقه ارزان قيمت ضد زلزله در ايالت نوادا شده بود) در تصاوير تلويزيوني ثمره فقر گسترده مردم بم بود.كه اين را نمي توان به حساب چيزي گذارد جز نبود مديريت امروزين در جامعه ايرا ن.
سرزمينمان جزو ده سرزمين حادثه خيز دنياست كه هر از چند سال با يك فاجعه انساني و سرمايه اي( ثمره بي تدبيري عليرغم وجود منابع) مواجه مي شود . حال انكه مي توان بااموختن ازتجربه تكرار اين حوادث و سازماندهي در عرصه هاي شهرسازي (اجراي ايين نامه هاي ايمن سازي) ؛ تجهيز سازو برگ امدادي و اموزش نيروي انساني ونيز تقسيم ايران به چند منطقه امدادي بمنظور توزيع اين تجهيزات؛ سرعت عمل كمك رساني وحتي پيشگيري از تكرار اين مصايب را فراهم كرد.( كه متاسفانه امداد رساني در مورد بم ناشي از فقر تجهيزات در استانها پس ازگذشت بيست وچهار ساعت رخ داد).
دوسال پيش شهرداري تهران براي مطالعه ايمن سازي شهر دربرابر زلزله موعود از يك مركز تحقيقات ژاپني دعوت كرد كه بخش كوچكي از گزارش انها در همشهري چاپ شد .براساس ان پيش بيني در صورت بروز زلزله در تهران بيش از 70% خانه هاي تهران ايمن نيست همچنين آمار كشته شدگان ناشي از حوادث پس از زلزله(1000000نفر) از ميزان كشته شدگان ناشي از زلزله بيشتر است، از بين رفتن امكانات و تجهيزات در تهران ونيزفقر استانها در اين خصوص را بر اين فاجعه بيافزاييم. آنگاه ايمن سازي خانه ها ي موجود( با پرداخت وام و يارانه) ونيز تامين تجهيزات روزامد امدادرساني(ونه صرف بیش از 38% بودجه کشور برای مصارف نظامي) در استانها نخستين گام براي جبران اين بي كفايتيست.

اینهم
خواندنیست

. واما فاجعه .روح سفر کردگان شاد وشکیبایی از آن بازماندگان

برای تدریس به ولایت رفتم. سوار هواپیما که شدیم یک کم تاخیر داشت حدس زدم که باید چند تن از دولتمردان همراهمان باشند.بله استاندار و سه تن از نمایندگان مجلس ولایت (شیرزاد هم در بین انها بود) که از جلسه وزارت کشور برای پیگیری رد صلاحیت شدگان معتمدان انتخابات برمی گشتند همسفرمان بودند. اول صبح پس از انکه رسیدم به عادت مالوف گذشته ها به چایخانه آزادگان در چاه حاج میرزا شدم تا صبحانه ای وقلیانی نوش جان کنم.بعدش به سراغ دوتن از دوستان و همکاران قدیم که اینک در یک بنگاه اقتصادی عام المنفعه کار می کنند رفتم. ریس ان بنگاه که از متنفذان فرهنگی و اقتصادی ولایت است با رای من در باره انتخابات مبنی بر تردید جدی برای مشارکت مخالف بود ومدعی بود که با همین اندک قدرت هم می توان به بخشی از اطلاعات حکومتی دست یافت وبرای پیشگیری از وطن فروشی(برای حفظ قدرت) پاره ای از اقایان بهره برد.
دیدن پدرم که پس از چهل سال کار کردن اینک خانه نشین شده ( به ویژه انکه دیگرچون گذشته راه هم نمی تواند برود) برایم رنج آور است . ناچار به ورود به اختلاف بین او و مادرم برای خواستگاری خواهرم شدم اما دلشکستگیش را تاب نمی اوردم.به ذکر چند جمله غیر مستقیم در رد آرای سنتیش بسنده کردم وبرای حل این مشکل دست بدامان برادر بزرگترم شدم .شب هنگام هم با تماشای نصفه نیمه یک فیلم جذاب (دعا کن زندانی) بخواب رفتم.

زادروز مسيح پيامبر الهي خجسته باد.
بدون شك اديان توحيدي درمسير پيدايش تمدن بشري بسي موثر بوده اند وهم اكنون نيز در تنقيح اخلاق و خرد مدرن بي تاثير نيستند.

ديروز فرصتي شد تا به تماشاي يك فيلم مستند بنشينم.فيلم با نشان دادن مراسم خاكسپاري مختاري نويسنده شهيد ازاد انديشي قتل هاي زنجيره اي اغاز مي شود.انگاه پس ازنمايش ايين عزاداري شيعيان به خانه يكي از پيروان علاقمند به بزرگداشت مناسك مذهبي كه در جنوب شهر هم واقع شده مي رود وتصاويري از شادي مذهبي مردم در گراميداشت زادروز مهدي امام اخرين و غايب شيعيان مي پردازد. پس از ان با خانمي چادري كه گمان مي كنم همسر روحاني ازاده اشكوري باشد مصاحبه مي كند وپس از ان در خانه بسته نگار با وي و خانواده اش گفتگو مي كند.نمايي از فيلم پارتي كه در ان علي مصفا نقش يك روزنامه نگار اصلاح طلب را بازي مي كند نشان مي دهد دراين سكانس مصفا در حال بازجويي است و در اثر زبان درازي لنگه چكي هم نوش جان مي كند.خيل كوهپيمايان جمعه در دره كوههاي دركه كه عمدتا جوانان با زوج هايشان هستند با چند گفتگو از علايق نسل نو(يكي از پسرا ن جوان مي گويد كه هيچگاه پدر و مادرش را براي اينكه انقلاب كرده اند وانان را دچار اين وضعيت نامتعادل ساخته اند نخواهد بخشيد.) كه با تئوريهاي اقايان تناقض فاحش دارد نمايش داده مي شود.دريك اتاق سي متري حداقل بيست نفر درحال تمرينهاي نمايشي هستند دختران جوان و مردان جوان بايكديگر دراين اتاق حركات موزون واطوار نمايشي را مشق مي كنند پس از ان چند تن از همان دختران جوان با ذكر تناقضهاي موجود بين سنت هاي تربيتيشان با اداب مدرن همچون اختلاط پسران ودختران از اينكه هنوز نمي دانند چه بايد كرد و دچار يك پارادوكس انديشه اي شده اند گلايه مي كنند. بروز وقايع تيرماه وپخش مصاحبه علي افشاري (عضو اصلی تحکیم وحدت)با تلويزيون ايران واطلاعيه دادگاه انقلاب دراين خصوص از تصاوير بعدي اين مستند بود كه با گفتگو با دوستان علي افشاري در خوابگاه وبيان اينكه دوستان افشاري با وي پس از زندان گفتگو داشته اند واو گفته است اين مصاحبه پس از اينكه به او روزنامه كيهان واخبار تلويزيون را نشان داده اند كه دران حمله امريكا به ايران و بسته شدن دانشگاه ها را چاپ كرده بود انجام شده است. او در اين مصاحبه اتهامات دادگاه انقلاب مبني برقصد براندازي و تضعيف نظام ورهبري را تاييد مي كند ودرابتدا از رهبري و انگاه از مردم براي اين خبط خود عذرخواهي مي كند.
حضور دوباره خاتمي براي ثبت نام دردوره جديد انتخابات رياست جمهوري با ذكر اين نكته كه من امكاناتم اندك است وانهم آبرويم است (درحال كنترل خود براي پيش گيري از گريدن) از جمله تصاوير بعديست.(پنهان نكنم منهم گريه كردم). نشان دادن حضور وسخنراني تئوريسين ترور شده اصلاحات سعيد حجاريان از ديگر بخشهاي اين مستند است ودست اخر سقوط ازاد زنان علاقمند به پرواز با چتر نجات از كوههاي اطراف تهران پايان بخش اين اثر تهيه شده توسط شبكه آرت است.

این روسری هم عجب ماجرایی دارد .یک روز یک جا داشتن ان اجباریست جایی دیگر نداشتن ان اجباریست.یک جایی دیگر برای توهین نکردن به ارزشهای دولتشان از حضور زنانشان که روسری به سر دارند خوداری می کنند ودر همان نزدیکی با روسری به مجلس نمایندگان منتخب مردم رفتن یک خرق عادت وگستاخی تلقی می شود.ای روسری نازت رو بروم که چه ها نمی کنی.اما یک خاطره الان در ذهنم مرور شد وان اینکه وقتی راهنمای امام دکتر مصطفی سریچ (امام جماعت مسجد زاگرب کرواسی ودانش اموخته الازهر قاهره) در یک همایش بین المللی بودم با او به مشهد رفتم او در بازاررضا بیش از 50روسری خرید و گفت که در کشورش روسری هست اما نه به این تنوع در اندازه و زیبایی. (البته او هنگامه جنگ میان صرب ها و کروات ها و مسلمانان به بوسنی رفت ودرانجا مرجعیت مسلمانان بوسنی را عهده دارشد ومسجد زیبا و ضد سلاح های هسته ایش را که کلی برای ساختنش زحمت کشیده بود در کرواسی رها کرد.)

وقتي خودرو نداري ناچار مي شوي برای رفت وامد با مردم بيشتر حشر ونشر داشته باشي همينطور مجبوري منتظر سواري بماني تا شايد به كارهايت برسي واز غافله سرعت در شهرهاي توسعه نيافته شبه مدرن عقب نماني.
ديشب پس از برنامه ريزي و اجراي يك برنامه كوچك به مناسبت شب يلدا ناچارشدم مدتها براي سوار شدن منتظر بمانم اخر من كمي هم خجالتي هستم و نمي توانم مانند بسياري از مردم ناشكيبايانه به دنبال خودروهاي مسافركش بدوم.اما هر جوري بود با گذشت دوساعت به خانه رسيدم البته با كمي تنقلات شب يلدا.

بازجویی انحصاری صدام توسط سی ای آ پخش تصاویرانحصاری دستگیری وی توسط شبکه خبری رویترزو همچنین تردید در زمان دستگیری او ناشی از زرد بودن تصاویر نخل های محل اختفایش همه تردید های جدی را در واقعی بودن او ویا عادلانه وصادقانه بودن بازجویی ومحاکمه این ابر جنایتکار سازمانی جهان بوجود می اورد؟!

آقایان دوباره می فرمایند: مشروعیت نظام ما برمبنای تقوا و عدالت است ومقبولیت مردمی از اسباب لازم کار امدیست.
بیعت های مکرر نبی اسلام درمکه پیش از هجرت(عفبه اولی و ثانی)/امضای معاهده با قبایل ساکن در مدینه(قانون اساسی ) هنگامه حضور دریثرب/تن سپردن امام اول شیعیان در پذیرش ارای اهل حل وعقد در رهبری غیر خود در پس رحلت نبی ودست اخرپذیرش خلافت درپی اصرار مردم پس از قتل عثمان همه حکایت از پذیرش ارای مردمی برای مشروعیت نظام مبتنی بر دینمداری است. حتی رهبر فقید انقلاب در سخنرانی خویش در بهشت زهرا که بعد ها نطق معرفی نظام به مردم نام گرفت از ابتنای نظام به پشتوانه رای ملت سخن گفت. حال چگونه شده است که اقایان دوباره براین طبل توخالی از نو می کوبند جای پرسش دارد؟
البته مشروعیت معارف فلسفی وهمچنین علمی به پذیرش مردمی نیست اما اعمال این ارای علمی و فلسفی ویا دینی بر پذیرش مردمی استوار است .که تا اقایان این نکته را بتوانند درک کنند عمر ما وجوانی نسل بعد ازما را به تباهی داده اند.

کارهای پروژه بخوبی پیش رفت وابرومندانه به پایان رسید.اما من از این موفقیت چندان دلشاد نیستم.نمیدانم چرا ؟شاید سیطره این حس عجیب که میگوید :تو پله ترقی دیگرانی شده ای که برایت ارزش چندانی قائل نیستندوفقط برای خودشان نخ می ریسند؟ و یا شاید از اینکه سهم حقیقیم در عرصه مادی و معنوی کارها به شایستگی دیده نمی شود؟در هر حال نمیدانم چرا اینبار حس لذتبخش همیشگی که پس از پایان کارهایم به من دست می داد در من خفته است ؟شاید عاقل شده ام ویا..؟

تلفن همراه زنگ مي زند عيالات متحده با صدايي لرزان از اينكه در يكي از بزرگراه ها با يك پژو تصادف كرده است مي گويد .پليس گوشي را مي گيرد وبا عذرخواهي مي گويد كاري ازدستش برنمي ايد وخسارت دو ماشين بيش از نيم مليون تومان است عيالات متحده مقصر صددرصد است.كمي دلداريش مي دهم و مي گويم خودرو را به يك پاركينگ هدايت كند كروكي پليس راهم بگيرد.اما خودم دل تو دلم نيست اخر منهم تاكنون درگير اينگونه تصادفات نشده ام كه به پليس و بيمه و كارشناس و ...ارتباط پيدا كند.اما يك چيز كمي دلگرمم مي كند عمه بچه ها به مهماني امده و مي تواند از بچه ها در غياب مادرشان از انها سرپرستي كند تا او از اين دوندگيها فارغ شود ومن هم برگردم.دلشوره از اين دست با كلي مسافت كه دسترسي هم براي كمك نداري كمي كلافه كننده است.

بخش نخست پروژه با هر جان كندني بود به خوبي برگزارشد.واقعيت اينست كه در اين سرزمين كار گروهي كردن بسيار دشوار و تا حدودي ناممكن است.روحيه ههمگرايي و تقسيم كار و از همه مهمتر مسوليت پذيري پايين وبهمين سبب انجام اينگونه كارهاي اجتناب ناپذير گروهي طاقت فرساست.

چند (هفت)روزی را برای انجام پروژه اذر ماه به سفر می روم.شاید فرصت و امکان مناسب دسترسی به این جهان فراهم نباشد.

خیلی حیف شد که نمی توانم در این همایش شرکت کنم.

ايران ودرخواست عضويت در اتحاديه عرب
پشنهاد ايران به دبيرخانه اتحاديه كشورهاي عرب براي عضويت در اين اتحاديه واكنشهاي متفاوتي را در بين مراقبان سياسي وايرانيان برا نگيخت .درحقيقت اين درخواست دررشته فعاليتهاي اخير ايران براي خروج از انزوا و همزيستي مسالمت اميز در جهان معاصر تفسير مي گردد.اگر براي جهاني شدن عضويت در سازمانهاي بين المللي گام نخست تلقي مي شود پس عضويت در يكي از پر عضو ترين سازمانهاي منطقه اي كه نزديك ترين قرابت جغرافيايي و فرهنگي (دين) را با سرزمينمان دارد پديده اي طبيعي به شمار مي رود.اما انچه برخي ايرانيان را نگران ساخته ناشي از اين تصور است كه فرهنگ اعراب كمترين قرابت را با فرهنگ ايرانيان دارد واين تمدن فاخر چند هزارساله را با اعراب باديه نشين كه حداكثر دوران مدنيت انان به هجرت پيامبراسلام به يثرب(كه پس از تشكيل دولت اسلامي به مدينه تغيير نام داد) مي رسد چه نسبتي دارد!
بنظر مي رسد اينگونه واكنشها بيش از اني كه ناشي از دليل باشد وامدار عواملي چون خود برتربيني ايرانيان ونبود پذيرش اين مهم است كه پيشينه دوردست ومتمدنانه اين سرزمين كمترين تاثير را در فرهنگ حال مردمان اين كشور دارد. اگر به مولفه هاي جهاني شدن از جمله برابري قابليتهاي ادميان و فرصت سازي برابر در عرصه هاي فرا ملي معتقد باشيم و با پذيرش اين كه هر فرهنگي مي تواند پاره اي از حقيقت را در ميان خويش داشته باشد؛ ديگر جايي براي تفاخر به ديگر اقوام وملل باقي نخواهد ماند.
آغاز همگرايي با همگرايي جغرافيايي همراه است ونيمي از اطرافمان را سرزمينهاي عرب نشين فرا گرفته بيشك عضويت ايران در اين سازمان چه بصورت ناظر و چه بصورت عضو اصلي براي ايرانياني كه در دوراني از تاريخ خويش؛ با رايزني و مشاورت توانسته اند بر منش وروش اعراب( در حكومتهاي عباسي وفاطمي) تاثير بگذارند خالي از فايده نخواهد بود وبا اين شيوه اميد مي رودتا روياي ايفاي نقش قدرت منطقه اي ايران به واقعيت نزديك شود

باریک و بلند با چهره ای جذاب و ریشی پرو فسوری همین که از خودرو پیاده شدم زیر نگاهش دانستم اوست که منتظر مانده به طرفش رفتم و سلام کردیم .برایم لحظه جذاب و جالبی بود(اورا بیش از یکسال به واسطه این دنیای مجازی می شناختم ).به نام صدایش کردم و با راهنماییش به یکی از کافی شاپ های محل رفتیم.از همه چیز های مورد علاقه مشترک سخن گفتیم .بیشتر از سنش می داند(با هم نسلانش کمتر شباهت دارد)و با تعقل روزگار نه چندان روشن وساده معاصرش را به روانی فراگرفته است. بعداز یک روز پرکار شامگاه دلچسبی بود.

کوروش:مردوك خداي بزرگ از كردار من خشنود شد... او بركت و مهرباني‌اش را ارزاني داشت. ما همگي شادمانه و در صلح و آشتي مقام بلندش را ستوديم...
من همه‌ي شهرهايي را كه ويران شده بود از نو ساختم. فرمان دادم تمام نيايشگاههايي را كه بسته شده بود، بگشايند. همه خدايان اين نيايشگاه‌ها را به جاهاي خود بازگرداندم.
همه‌ي مردماني را كه پراكنده و آواره شده بودند، به جايگاه‌هاي خود برگرداندم و خانه‌هاي ويران آنان را آباد كردم.
همچنين پيكره خدايان سومر و اكد را كه نبونيد بدون واهمه از خداي بزرگ به بابل آورده بود، به خشنودي مردوك خداي بزرگ و به شادي و خرمي به نيايشگاه‌هاي خودشان بازگراندم، باشد كه دل‌ها شاد گردد.
بشود كه خداياني كه آنان را به جايگاه‌هاي مقدس نخستين‌شان بازگرداندم، هر روز در پيشگاه خداي بزرگ برايم زندگاني بلند خواستار باشند...
من براي همه‌ي مردم جامعه‌اي آرام مهيا ساختم و صلح و آرامش را به تمامي مردم اعطا كردم. خجسته باد روز جهانی حقوق بشر

اول اینکه اکانتم دیشب بلاگر را باز نمی کرد شاید برای اخبار روز دانشجو بوده است .!
کمی تا قسمتی هم قاطی کرده ام .از بس کارهایم بطور ناگهانی زیاد و بیماری انفولانزای عیالات متحده هم قوز بالا قوز شده است. اول صبح کلاس فرانسه یا اکسس/ کارهای پروژه اذرماه که دیگر از کثرت حجم در حال ترکیدن است/تنظیم روزانه جدول زمانبندی پروژ ه بهمن/پیگیری پرداختهای پروژهای مهر وابان ماه/ جلسه اداری/شتشوی ظروف ظهر وتهیه شام ودوباره شستشوی ظروف شام/مرتب کردن اتاقها واجاق گاز و یخچال وبالاخره خواندن چند سایت خبری و وبلاگ ودوباره روز از نو و روزگار از نو.ضمنا یک پروژه کوچک هم برای شب یلدا بهم پیشنهاد شده که نمیدانم بپذیرم یا نه؟

راستی در حال پرورش یک مطلب هم در باره جنبشهای اسلامی معاصر در منطقه هستم که نمیدانم ایا می توانم قبل از دیماه بنویسم یا که نه؟!

بین درآوردن لباس کهنه از تن و اندازه و مناسب پوشیدن لباس نو زمانیست که در حیرت دل کندن از ان و تردید به دلبستگی به این است.کمی دلشوره و اندکی نگرانی !!

یک کار خوب اما روستاییست.در جوامع مدرن برای دسترسی مردم به حاکمیت از سازوکارهای معاصرش(نقد ازادانه توسطنمایندگان مردم/احزاب/ و مطبوعات حرفه ای) استفاده می کنند.ضمنا گمانه تدارک اقبال برای رهبری اینده را نیز تقویت می کند

وقتی به خانه رسیدم دخترکم گریه کرده بود. جویای علت گریه اش شدم ؟گفت: دیگر کسی در خانه منتظر برگشتن من نیست(اشاره به اینکه مادر و برادرش بیدار نیستند و به استقبالش نمی روند).وقتی هم که به خانه می ایم تازه باید کارهایم را خودم بکنم و ظرفهارا هم بشویم. راستش پنج روز است که مادر و برادرش دچار انفولانزای سختی شده اند ومن ودخترکم ناچاریم علاوه بر کارهای خودمان تمامی امور خانه وهمچنین پرستاری انها را نیز انجام دهیم .بهمین خاطر او اکنون بریده است .البته من هم بریده ام .وقدری از خانواده عیالات متحده که بخش اعظم دوران زیبای مارا با خاطر انچه سنتهای پوسیده شان امر می کرد تلخ وناگوار کردند واینگونه اوقات به بهانه دوری وعیالواری به تلفن زدنی بسنده می کنند کاش این اندک مسئولیت را در اوان زندگیمان ودر تمامی عرصه ها رعایت می کردند وبا استناد به اینکه فرزندشان را دنیا اورده اند به خود اجازه نمی دادند در همه چیز ما دخالت کنند وخاطرات تلخی از شیرین ترین دوران هر ادمی در عمق وجود ما باقی گذارند(.باخود عهد کرده بودم تا انان را نبخشیده ام راجبشان چیز ننویسم اما گریه دخترکم عهدم را شکست.)

چند نشان تبلیغی توجه مرا جلب کرده است.نخست کلیپس کاغذ که معرف نوکیا 6100 است.این نشان برای افرادی که با امور نوشتاری وپرونده ها سرکاردارند بسیار اشنا و کاربرد دارد.این انتخاب کاملاکارکردگرایانه و کاربردیست.نشان دوم که این روزها دیده ام و به نظرم خوب وجذاب است اگهی تخم مرغ روزانه است که با طراحی گاوی( که نشان شیر روزانه بوده است) در میان دوپای یک مرغ (صرفا پاهای مرغ پیداست) با تابه ای در دست منتظر تخم کردن مرغ است. این دو طرح ضمن رعایت اصل سادگی به دلیل تازگی و غیر کلیشه ای بودن جذاب است.

امشب می خواستم از لذت اینکه امروزصبح پس از دوازده روز خودرو سواری بدون پخش صوت (آخرپخش صوتم را دم در محل کار دزدیدند) خودرویم پخش دار شد وهنگامه رفتن به سرکار توانستم یک البوم خوب از امید بشنوم بنویسم.امشب می خواستم از اینکه در بازاموزی زبان فرانسه پیشرفت کردم بنویسم.امروز می خواستم از روبراه بودن پروژه اذر ماه بنویسم.اما در جلسه بعد از ظهر شورای مدیران با مدیرم دعوام شد وکلی حالم گرفتست.اومثل ریگ دروغ می گوید .اصلا هرکجا در اثر اهمال گری هایش در تصمیم گیری خراب می شود و کم می آورد دروغ می گوید ووقتی پاسخش دهی که خودت اینگونه گفتی فوری می گوید منظور من این نبود ه است ان بوده است . من هم امروز رک وراست به اوگفتم شما مذبذب هستید واینجا بود که او آتش گرفت . نمیدام بعد چه خواهد شد.اما قدری دلم خنک شد.

شايد بتوان گفت كه حكومت فقهي ايران روند سكولاريزاسيون جامعه ايراني را تسريع كرد ه است.
با مروري بر مصاحبه ها وگفتگوهاي مندرج در روزنامه ها و نشريات سالهاي نخست انقلاب مي توان بخوبي دريافت كه روحانيت انقلابي شيعي ايران همگام با نخبگان جامعه تعارضي را ميان اسلام و خواسته هاي عصري مردمي ؛حداقل در حوزه نظري قايل نبود.گرچه در كتابچه ولايت فقيه اشاره اي به نقش مستقيم مردمي نشده بود اما ايت الله خميني رهبر انقلاب بارها در مصاحبه هايش در پاريس در پاسخ به جايگاه مخالفان اسلام در نظام اسلامي كه وي طراح ان خواهد بود به صراحت ازرعايت حقوق اقليتها ومخالفان مادامي كه دولت اينده را به رسميت بشناسندو قصد ستیزه با دین را نداشته باشند؛ سخن گفته بود.حتي ايت الله مطهري كه بعدها در اثر معرفي دست نوشته ها وچاپ سخنرانی هايش بعنوان تئوريسين نظام اسلامي تازه تاسيس شده لقب گرفت دريكی از سخنرانیهایش از ضرورت تاسیس کرسی مارکسیسم در دانشگاه تهران سخن رانده بود .انچه که در هنگامه نخست دهه شصت نتیجه امنیتی کردن فضای عمومی جامعه ناشی از سهم خواهی مجاهدین خلق از قدرت حاکمیت(انجام تروردست اندرکاران حاکمیت وانجام عملیات ارهابی کور نظیر بمب گذاری در معابر) به یکباره نه تنها عملی نشد بلکه صرف اعتقاد به اندیشه های مارکسیستی و چپگرایانه و یا حتی متمایل به چپ جرمی نابخشودنی و مستوجب عقابی بزرگ تلقی می شد.
در این سالها نظام در گیر جنگ خشونت بار عراق علیه خویش بود که اگر نه بود رشادت ها و فداکاریهای شیفتگی ناشی از انقلاب به ثمر نشسته که نسل جوان خویش را در بارور ساختن ان موثر می دانست هر ان انتظار از کف رفتن بخشی از حاکمیت ایران بر سرزمینهایش بسان انچه در دو سده اخیر رخداده بود امری طبیعی تلقی می شد. اما در این سالهای پیش گفته شخصیت فره ایزدی ایت الله خمینی با ان ویژگیهای رهبریش در تهییج جوانان به گرایش به اسلام وانچه که ایدئولوژی اسلامی بنا شده توسط دکتر علی شریعتی تبیین می نمود همه و همه مانع از آن می شد که اکثریت جوان ان روزگاران از حوزه خرد به نقد رفتارهای حکومت فقهی ایدئولوژیک شده بنشیند وجایگاهی را برای دگراندیشان فارغ از روش انان در برابر حکومت قائل باشد. این همه با سپری شدن جنگ و پذیرش دیر هنگام قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل ارام ارام رنگ باخت و نظام فقهی با از دست رفتن رهبر انقلاب دور جدیدی از حکومت فقهی را تجربه کرد.انتخاب حجت الاسلام خامنه ای درمیان نامزدهایی که پس از برکناری ایت الله منتظری می توانستند به این سمت در شورای رهبری حضور داشته باشند در ان زمان چندان گران نیامد.وی که از حیث سلسله مراتب حوزوی در ردیف روحانیان طراز دوم نیز محسوب نمی شد با ذکر خاطره سید احمد خمینی پس از قرائت وصیت نامه رهبر انقلاب مبنی بر رضایت ایت الله خمینی از جانشینی وی و پایمردی حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی در زمینه سازی پذیرش این رهبری ولو با قید اولیه مدت محدود بر این کرسی تکیه زد. واین اغازی بود بر انچه که نگرش رفته رفته فراگیر نقد قدرت نزد مصاحبان انقلاب را سبب شود. درسهای دکتر عبد الکریم سروش درباب نهج البلاغه و مثنوی معنوی که در دوران حضور ایت الله خمینی به گونه ای ملایم در حاشیه تقابل با اندیشه ولایت مطلقه فقیه ونتایج ناشی از آن می بود اینک به شکل گسترده ای نتیجه نیاز نسل انقلاب به گفتمانی نو پس از سپری شدن دوران شیفتگی در مسجد امام صادق اقدسیه وبعد ها در خانه جلایی پور(وچاپ انها در مجله کیهان فرهنگی و بعدها کیان) مطرح و مورد استقبال قرار گرفت.
گرایش جانشین ایت الله خمینی به سبب فقدان تحصیلات مناسب تصدی این امر(فقدان رعایت سلسله مراتب علمی رایج در حوزه های علمیه) به روحانیان سنتی سنتی بسیار بیش از ایت الله بود و همین امر سبب شد که بخشی از مرافقان حکومت اسلامی فقهی ارام ارام سهم خویش را از حکومت جدا سازند ویا ناخواسته به حاشیه رانده شوند(متن استعفای سید محمد خاتمی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بهترین سند در این خصوص می باشد). در این دوران هاشمی رفسنجانی که نقشی کلیدی در تحولات ایران تا ان زمان ایفا می کرد و در پایان بخشی جنگ در ان زمان نیز بسیار موثر بود بعنوان نخستین ریاست جمهور پس از رحلت ایت الله به قدرت رسید وهمچون گذشته که به پراگماتیک بودن در میان روحانیان شهره بود بخشهایی از دولت راکه دغدغه سید علی خامنه ای بود به جانشین ایت الله واگذار کرد تا با خیالی آسوده به انجام برنامه هایش در دیگر عرصه های حکومت به ویژه حوزه اقتصاد و صنعت در رویای عصر سازندگی به درج نام خویش در تاریخ بپردازد.
در خارج از حوزه ملی" جامعه جهانی با پیدایش فن اوریهای نوین در عرصه ارتباطات و همچنین فروپاشی تجسم عینی یوتو پیای مارکس- لنین شاهد نقطه عطفی در سیر تاریخ بشری در اواخر قرن بیستم می شد. اینک در ایران نیز نسل جدید آرام ارام در حال بالنده شدن بود نسلی پر جمعیت که ثمره توصیه روحانیان شیعی بمنظور افزایش اقتدار امت محمد به ویژه شیعیان اولین امام را در جهان سراسر کفر و غیر شیعی نوید می داد. اما وهزار اما که این نسل بر خلاف انچه نخست پیدایشش را برای غلبه بر جهان کفر تقدیس می کرد و نقش اینده اش را در جهان (دار الحرب ویا دارالکفر) بعنوان پرچمدار مراعی احکام الهی نوید می داد کمترین قرابت را با انتظارات روحانیان حاکم بر ایران در انتخابات سال 76 از خود نشان داد. براین چالش روحانیان حاکم با نسل جوان پس از انقلاب بیفزاییم بخش اعظم کادرهای انقلابی اوان انقلاب را که اینک به افرادی میانسال مبدل شده اند و در حال سبقت گرفتن از یکدیگر در تطبیق خواسته های این نسل(ازادیهای اجتماعی-تفکیک حوزه خصوصی و عمومی از یکدیگر –ضرورت رعایت واحترام دولت به انتخاب حوزه خصوصی افراد واز همه مهمتر انتخاب نوع حکومت براساس معیارهای خودشان بسان انچه پدرانشان کردند) با ا ندیشه های دینی ی هستند که ساختار حکومت فقهی روحانیت شیعی مانع از آن می شود.
حاکمان فقهی پس از طی دوران گیجی وآرایش مجدد برنامه و نیروهایشان (بهار 78) برای مقابله با انچه فریب خوردگی ناشی از غرب می نامیدندش راهبرد مقابله با انچه باعث پیدایش امید به اصلاحات 76 را سبب می شود در پیش گرفتند.واز اینجا بود که کادر های اوان انقلاب یکی پس از دیگری همنوا با نسل نوی برآمده از انقلاب به پایان همزیستی دین و دولت در حوزه عمومی رای دادند.مانیفست جمهوری خواهی اکبرگنجی- سخنان عبدالکریم سروش در جمعی کوچک از علاقه مندانش در اصفهان( مبنی براینکه چنانچه امر دایر باشد براین که حقوق اساسی انسانها به خطر افتد ویا یکی از گناهان صغیره گسترش یابد عقل بر تن دادن به دومی حکم می کند ) اعلام اینکه دینداری با قرائتی می تواند( ونه الزاما اینگونه است) با دمکراسی جمع شود واینکه سکولاریزاسیون به معنای نفی دینداری نیست توسط محسن کدیور و.. همه و همه حاکی از سکولاریزه شدن نخست اندیشه جامعه ایرانیست و انگاه ساختار های مبتنی بر این اندیشه واین می تواند با نگرشی درست به مذهب(معنویت) در حوزه خصوصی دست مایه ای ارزشمند به اینده ای درخشان برای نسل اتی به شمار اید.

سفر اعلام نشده احمد چلبي ( تنها كسي از شوراي حكومت انتقالي كه در بازديد غير منتظره بوش رئيس جمهورامريكا از عراق با وي ديدار كرد) به تهران نشان از ايفاي نقش پيك خبر رسان را براي مقامات ايراني دارد.اينكه اين پيك اينبار حامل چه پيامي( مهر يا قهر و يا هويج و چماق)است ؟بزودي در رسانه هاي خارجي عيان خواهد شد.