بینش معاصر

چهارشنبه، آذر ۲۶، ۱۳۸۲

تلفن همراه زنگ مي زند عيالات متحده با صدايي لرزان از اينكه در يكي از بزرگراه ها با يك پژو تصادف كرده است مي گويد .پليس گوشي را مي گيرد وبا عذرخواهي مي گويد كاري ازدستش برنمي ايد وخسارت دو ماشين بيش از نيم مليون تومان است عيالات متحده مقصر صددرصد است.كمي دلداريش مي دهم و مي گويم خودرو را به يك پاركينگ هدايت كند كروكي پليس راهم بگيرد.اما خودم دل تو دلم نيست اخر منهم تاكنون درگير اينگونه تصادفات نشده ام كه به پليس و بيمه و كارشناس و ...ارتباط پيدا كند.اما يك چيز كمي دلگرمم مي كند عمه بچه ها به مهماني امده و مي تواند از بچه ها در غياب مادرشان از انها سرپرستي كند تا او از اين دوندگيها فارغ شود ومن هم برگردم.دلشوره از اين دست با كلي مسافت كه دسترسي هم براي كمك نداري كمي كلافه كننده است.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]



<< صفحهٔ اصلی