پیشترها می گفتند عوامل داخلی دشمن عینا حرفهای بیگانگان را می زنند .الحمدلله اوضاع بهتر شده ودشمنان حرفهای برخی مهره های داخلی را می زنند.

انوقت ها که ما با بسیج به جبهه می رفتیم چفیه (همین که الان بعنوان پرچم چماق ازش استفاده می شه)کارکردهایی داشت:مثلا وقتی که دست وصورتمان را با یک اب تازه می شستیم با اون خشک می کردیم (حوله)یا هنگامیکه به یک حمام صحرایی می رسیدیم ودوش نیم بندی می گرفتیم همان تنمان را خشک می کرد.وقتی هم که هوا توفانی می شد بعنوان پوشش سر وصورت ازش استفاده می شد.همچنین محافظت ازگزند پشه ها هم از کارکردهای این سربند عربی بود. اما اکنون این سربند عربی پرچم سنتگرایان رادیکال شده است.

خورشید خانم به مصر رفته وبا دیدن اهرام ثلاثه تخت جمشیدش ارزوست. ودر نوشتاری در کاپوچینو افتخار کرده که پادشاهان ایرانی سازنده تخت جمشید حقوق مردم را می داده اند حال انکه این فراعنه در مصر با قلدری اینگونه بناهای عظیم چون اهرام ثلاثه را ساخته اند.

صرف نظر از صحت وسقم این موضوع تاریخی دادن دستمزد به کارگران سازنده تخت جمشید ویا جبر وستم فراعنه برای ساخت اهرام نه برای ما افتخار افرین است ونه برای مصریان امروزین باعث ننگ وخواری.(قتل وتجاوز در هند وتفلیس نیز از تاریخ ماست)

هر کدام از ما ادمیان در شرایط خاصی به این دنیا ناخواسته پامی گذاریم ودر محیطی بیش ناخواسته شخصیت مان شکل می گیرد واز گذشتگان جز همین محیطی که در ان بسر می بریم به ما به میراث نمی رسد. انچه که می تواند باعث مباهات وافتخار مان باشد ان بخش از تاریخ و وجود ماست که در پیدایش ان کوشیده ایم و اینک به بالندگیش رسانده ایم .وگرنه هزاران کار و کاهلی و نام وننگ در حیات بشری رخ داده است که من وتو مسئول ان نیستیم گرچه می توانیم از این گذر تاریخی نکته ها بیاموزیم و توشه راهمان کنیم.

دو ساعت طول کشید تا من یعنی خودم اسمهای لینکهام را فارسی کردم وچند تا از وبلاگهای داخل فاورایتم را هم به لینکها اضافه کردم یواش یواش دارم یه کارهایی می کنم .

جلسه دیروز که از برایش از ولایت به ام القرای جهان اسلام وحومه امدیم هم برگزارشد ونتیجه بخش بود.دیشب هم تا دلم خواست وبگردی کردم وچند وبلاگ جدید وخوب از نظر خودم کشف کردم که تا چند وقت دیگه به مجموعه لینکها می افزایمشان.راستی دیشب بایکی از وبلاگ نویسان کلی درباره مسایل مورد علاقه مشترک گفتگوها کردیم وچت کردیم و به این ترتیب نظرمان به چت کردن خوشبینانه شد.

دیروز به اتفاق خانواده به ولایت رفتیم .الان هم من تازه رسیده ام و اینبار خوشبختانه شاهد تصادفی در بین را نبودم. اما تا دلتان بخواهد در جاده پراید و پیکان و پژو 206 و405 فراوان بود(البته که ما نوع دومش را داریم).دلیجان هم بنده را جریمه فرمودند که چرا کمر بند ایمنی نبسته ام .من هم مثل یک بچه خوب وسر براه با اینکه می توانستم به باجه پلیس نروم از ماشین پیاده شدم و به باجه رفتم و پس از کلی معطلی ناشی از صف رانندگان اتوبوس" اظهار جرم کرده قبض جریمه خود را دریافت کردم.خب اینهم مدنیت است دیگه !؟شب قبلش هم دوستان مدیر و همکاران سابقم زنگ زدند و در یک نکبت خانه ای(چایخانه های قدیمی ونه سنتی را یکی از دوستان به نکبت خانه ملقب نموده است) همدیگر را زیارت کردیم و حین نوشیدن چای و قلیان کاشان از پاچه خواری رئیس مجلس درواکنش به نطق شیرزاد نماینده مردم ولایت سخن ها راندیم .

بازمانده های زیگورات( که به همت باستان شناسی غربی در بین سالهای 1310 تا 1330 در تپه های خوزستان بازکاوی شده است) در 25 کیلومتری شهر شوش معبد چندین طبقه ای عیلامیها با چهار دروازه عبادی مخصوص پادشاهان- وزرا- کهنسالان ورعایا باپیشینه ای برابر با 1300 سال پیش از میلاد پیامبر وحیانی مسیح با قلوه سنگهای سوراخ شده برای لولای در های ستبر وکلونهای بر جای مانده ونیز خشت های حکشده با خط میخی وساعت افتابیش حیرت بازدیدکنندگانی چون من را دوچندان می کند.تمدنی در هزاره سوم پیش از میلاد!
ادمیانی امده اند ساخته اند جنگیده اند عشق ورزیده اند وپرستیده اند واینک جز اثاری اندک از انان چیزی باقی نمانده است. وما نیز چون انان دیگرانی برما گذر خواهند کرد و به شیوه معاصرشان باز گو یمان می کنند!؟اینگونه نیست؟

عید فطر محمدی بر موحدان خجسته باد.
امروز را به سبب شغلم با شنیدن چندین موسیقی زنده محلی (عربی-دزفولی- بندری وزار) شادمانه سپری کردم.ضمنا قرارشد دو گروه از انان را تلفیق کنیم تا یک اجرای تازه و بکر از میان این تلفیق حاصل شود. دووی سی دی جدید هم از اصاله(خواننده پاپ عربی) و داریوش در بازار صوتی تصویری تهیه کردم که پس از بهنگام کردن بلاگ خواهم دید و شنید.

یکی از اهدااف این کتاب(تاریخچه حقوق بشر در ایران) نمایاندن تناقض موجود در قوانین ایران است که از دو تفکر نشات می گیرد.یکی حقوق غربی که مبنای مصوبات سازمان ملل متحد است ودیگری دیدگاه مذهبی که پایه واساس قوانین جمهوری اسلامی ایران است وبدیهیست که حکومت جمهوری اسلامی ایران که همواره مدعیست قوانین خود را برپایه های شرع مقدس اسلام بنا خواهد کرد بی هیچ تردیدی باید قوانین مذهبی را مقدم بدارد. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصل چهارم نیز بر همین امر تاکید دارد.بنابراین پیشنهاد می شود کشورهایی چون ایران از عضویت سازمان ملل متحد خارج شوند ویا مصوبات ان را به شرط انطباق با قوانین مذهبی بپذیرند تا دشمنان نتوانند از این تضاد سوء استفاده کرده وهر لحظه به بهانه عدم رعایت حقوق بشر حیثیت بین المللی انان را لکه دار سازند.صرف خروج از سازمان ملل متحد دلیل تحجر فکری ویا استبداد دستگاه حاکمه نیست.فراموش نکنیم که کشور سویس هنوز عضویت سازمان ملل متحد را نپذیرفته است وهیچ کس هم در سلامت سیاسی ان تردید ندارد.(1372)
دولت ایران به علت مغایرتی که حقوق بشر و قوانین داخلی داشته اخطار گرفته است. هروقت دولتی به کنوانسیونی یا مقاوله نامه ای بپیوندد متعهد اجرای ان می شود وبایستی انرا اجرا کند یا بگوید کجایش را قبول ندارم ....
اگر سازمان ملل برای ما اخطار بفرستد ما باید برنجیم؟ وایا جواب اخطار اینست که شما چرا اسراییل را محکوم نمی کنید؟چرا عربستان را محکوم نمی کنید ؟و چراهای دیگر.(روزنامه جامعه 27بهمن 1376)

ذکر این دونکته نه برای تخفیف(کاستن ارزش) بانوی نوبل که برای توجه ما ایرانیان به پیشگیری از افتادن در ورطه مطلق پرستی بود.تا دوباره سرنوشت شوم وتجربه شده توده ای و پوپولاری را تکرار نکنیم.

پنجشنبه برای تدریس به ولایت رفتیم اما چرا ضمیر جمع استفاده می کنم اخر مسیح را هم باخود به ولایت برده بودم .این نخستین سفرش بود که پس ازهوشمندیش با خودم به تنهایی وتوسط هواپیما انجام می داد.بنظرم تجربه جذابی برایش بوده است به ویژه وقتی خودش را بالای ابرها می دید واز من تقاضا کرد با تلفن همراهم با خواخرش(خواهرش) در این مورد صحبت کند.

دیروز برای راضی کردن دخترم به دیدن فیلم دختر ایرونی رفتیم. آخر او عشق فیلم است ویکی از سرگرمیهای پایان نیافتنیش تماشای فیلم از تلویزیون ویا سینماست.دختر ایرونی فیلمی شاد و از جنس سینمای موسوم به بدنه سینمای ایران است.0 شهیدی تهیه کننده فیلم از جمله معدود تهیه کنندگان فیلم های بدنه است که با سرمایه محدود خودش وبدون کمکهای انچنانی و رانت خواریهای مرسوم در این عرصه فیلم می سازد پیشتر فیلم شام اخر را به کارگردانی جیرانی ساخته بود. قبلش هم افطاری را در یکی از فست فودهای بوف صرف کردیم یک سری هم به یکی از دوستان همدوره ای دانشگاه زدیم و کلی اطلاعاتم از وضعیت دیگر همدوره ای ها یم و همین طور اساتید گرانسنگم باوند سیف زاده مهدوی سریع القلم و... افزایش یافت.در مجموع شب قدر پرمحتوایی بود.

زواره ای عضو فعال شورای نگهبان با بیان اینکه ثبت احوال و وزارت اطلاعات و قوه قضاییه نمی توانند به خصوصیات فردی ادمیان واقف شوند ابراز نگرانی کرده و بهمین دلیل نهادی چون شورای نگهبان را برای کشف این خصوصیات اخلاقی ادمیان ضروری دانسته است.
انچه که جناح سنت گرا در پی انست تسلط بر حوزه خصوصی افراد برای پیشگیری از استیلای غیربرپست های کلیدیست تامبادا روزی عنان جامعه مذهبی به کف اباحی گران و الحادی مسلکان بیفتد.غافل از انکه در دنیا معاصر ادمیان سالیان سال کوشیده اند تا دو حوزه خصوصی و عمومی را از یکدیگر به دقت تفکیک نمایند تا مبادا با خام اندیشی و یا رویای حفظ دایمی قدرت توسط قدرتمندان مانع از دستیابی دیگر ادمیان به حقوق برابر و بدیهی شان شوند. پارادایم تفکر مذهبی همذات با گوهر ان شریعت درپی برابر نهادن والویت بخشیدن به ظواهر و برگزاری صوری مناسک بعنوان شاخصه های وفاداری به ایین و مذهب است .حال انکه با تاکید غیر اخلاقی(خارج از حوزه اندرز و وجدان) براین مولفه(انجام مناسک) پیروان و جامعه زیر تسلط این مذهب به سوی ریاکاری و تظاهر به انجام اداب و مناسک روی خواهد اورد چیزی که با اصل دینداری در تناقض می باشد و در دوران تاکید ایدئولوژی گرایی در کشورمان این گرایش مشهود و عیان بوده است.

این گزارش از زنان روسیه واین یکی از انگلیس در باره واکنش انگلیسیها به سفر بوش خواندنیست.

علی زمانی عصمتی کارگردان فیلم های کوتاه که در جشنواره یزد بوسه دردسر سازرا موجب شد را که به خاطرداریم.او اخیرا برای تولید نخستین فیلم بلندش بنام کژال در پی کسب مجوز از وزارت ارشاد است

در کشور ما یک دولت که وجود نداره هیچ حتی در دولت منتخب ملت هم یک دولت واحد نیست و هر بخشی از ان توسط سلیقه ای خاص و منحصر بفرد اداره می شود و بیچاره این ملت که نمی دانند تکلیفشان چیست تا همانگونه که حکومت یا دولت می خواهد خود را سامان دهند

بزرگترین قرارداد استخراج گاز در منطقه دیروز منعقد شد این قرارداد که ارزشش به بیش از 25 میلیارد دلار می رسد بین شرکتهای توتال و شل داج و ارامکو بسته شده است حاکمان عربستان دلیل امضای این قرارداد را تلاش برای کاهش بیکاری مزمن که پس از اشغال عراق رو به فزونی بوده است عنوان کرده اند.

سال 78 به جلسه شورای اداری یکی از شهرستانها (که اتفاقا در دی ماه ان سال و مقارن همین ایام هم بود) دعوت شده بودم . در ان جلسه همه سخنرانان که روسای اداره های شهرستان یاد شده بودند پیش از شروع گزارش مسایل و مشکلاتشان به فرماندار و جمع حاضر به ذکر تسلیت فقدان امام علی در این ایام می پرداختند. انجام معارفه مدیر جدید یکی از اداره ها ی همان شهرستان مسئولیت من بود که در برنامه به اخر جلسه و نزدیک وقت افطار تنظیم شده بود و طبیعی بود که روسای اداره ها پس از شنیدن چندین گزارش وسخنرانی فرماندار .و امام جمعه دیگر حوصله سخنرانی و شنیدن گزارش را نداشته باشند (گرچه همه ما حاضر به سخنرانی کردن و فیض رسانیدن به خلق محروم خداوند در هر شرایطی هستیم) هم همه و پچ پچه ای سراسر سالن اجتماعات را در بر گرفته بود که نوبت به اخرین بخش دستور کار جلسه (البته پیش از افطار) رسید که بر عهده من بودم .پس از حمد خدا به شادباش نخست لیالی قدر وپس از ان به خجسته باش زادروز پر فضیلت پیامبر عظیم الشان مسیح اشاره کردم که ناگهان هم همه و پچ پچ ها به سکوتی وهم انگیز مبدل شد در این هنگام بلا فاصله شهادت امام علی را نیز بهمین مختصری تسلیت گفتم وبا ذکر تواناییهای فرد تازه منصوب شده وقدردانی از مدیر پیشین همان اداره که اینک ارتقا یافته بود ختم جلسه را برای افطاری اعلام کردم.
راستی چرا ما شبهای قدر را به شبهای قتل می شناسیم ؟چرا از تقارن شادیها با غم و درد دومی را برای سوگواری برمی گزینیم ؟بنظر می رسد پارادایم شیعی پس از صفویه گرییدن و ضجه درد را تسکینی بر آلام وسرخوردگیهای عدم دستیابی به قدرت می داند! اما اینک چرا؟؟

این چند روزه را با ماموریتی به اهواز وابادان پیگیر امور پروژه جدید بودم.بازآموزی زبان فرانسه را هم با یک استاد خصوصی شروع کرده ام.
همین طوردرحال نگارش مطلبی با عنوان حکومت فقهی و سکولاریزاسیون جامعه ایرانی هستم. دانشکده هم از من درخواست اکید کرده که برای فراغت از تحصیل دوره دومی ها تدریس یکی از درسهایی که کمتر مربی مربوطه را دارد برعهده بگیرم و منهم از انجاییکه دغدغه پیشینم بابت راه اندازی دانشکده را نداشتم با اکراه و دیر هنگام پذیرفتم به این ترتیب پنجشنبه عازم ولایت می شوم.

محمد قوچانی با ان نثر زیبایش در روزنامه شرق از چگونگی عمل نکردن به توافقات بین المللی و عدم پایبندی به حقوق بین النلل نوشته است. انچه بعنوان توصیف روابط بین الملل نگاشته است درست است اما انجاییکه در مقام توصیه به حاکمان پیشنهاد داده است که با به بازی گرفتن نیروهای مشابه درونی می توان از زیر بار تعهدات بین المللی شانه خالی کرد را سخت مخالفم.اگر به رفتار حاکمان که ناشی از پارادایم سنت است توجه کنیم در می یابیم که این پارادایم با انچه قوچانی طلب کرده است تضاد ماهوی دارد.اگر انان به گزارشگران بین المللی ویا اژانس انرژی اتمی اجازه بازدید می دهند به حکم قاعده اکل میته است و گرنه در ان پارادایم جایی برای چون و چرا کردن در برابر فهم انها برای هدایت ادمیانی که انان رمه شان می نامند وجود ندارد.پس خام اندیشی است که اینان را به رعایت حقوق و مطالبات نوین ایرانیان ترغیب کنیم و توقع داشته باشیم انان به این خواسته براساس ان پارادایم گردن نهند.همان طور که پیشتر هم نوشتم برای اصلاح رفتارحکومت توسل به سازمانهای بین المللی بهترین شیوه موجود است.

میدان آزادی زمستان ۱۳۸1عکس از سروش

خواندن این مفاله تحقیقی خالی از لطف نیست.

كاملا قابل پيش بيني بود كه ايالات متحده امريكا براي رهايي از كابوس تروريسمي كه حياتش را به بازي گرفته است از رفيق بازيهاي خاورميانه اي يش دست برداردو با بانگ بلند حكومتهاي غير دمكراتيك انان را سرزنش كند.

پريشب به ديدن دوست ارزشمندم حسن رفتيم ومثل هميشه با يك بحث جالب در باره اينكه آيا اظهار نظر وبيان احساسمان درباره رفتار ادمها مخل مباني مدنيت هست يا نه؟ آن شب را به پايان برديم.
بحث از ميان تماشاي كانال فشيون شروع شد كة من با توصيف سفرم به دبي وسياحت در سيتي سنتر(مركز خريد) ومشاهده دو زن با وضعيت لباسي( عجق وجق) نامناسب محیط كه اتفاقا هموطن نيز بودند؛ درگرفت.حسن چون هميشه از جايگاه اوانگارد اعتراض كرد كه تو حق نداري درباره نوع لباس پوشيدن ديگران ونحوه زيست انها نظر بدهي ومن نيز در پاسخ گفتم كه آنچه كه خطاست نه بيان نظر و احساس بلكه اعمال جابرانه نظر و تسري ان به ديگران است و این تحمیل نظر خویش معارض مدنيت است. وبرايش شاهد مثال اوردم كه تو مرتبا از اينكه برادرت به اهنگهاي به زعم خودت مبتذل چون شكيلا گوش مي دهد معترضي واز بيان همراه با سرزنشت هم ابايي نداري.
بنظر مي رسد ادمي در حوزه اجتماع ناچار از ارزيابي و بيان احساسات و عواطفش مي باشد و شاخص اين ارزيابيها علاوه بر زمان ومكان حيات؛ ناشي از تربيت ؛ دانش وتجربه اوست در هر حال انچه كه به حقوق افراد صدمه مي زند و غیر مدنی تلقی می شود نه بيان ارزيابي ما بلكه تحميل نظر و سليقه ما ادميان به دیگران است.

از صابیین چیزهایی جسته گریخته می دانستم.همین طور خبر داشتم که کنار کارون زندگی می کنند .بهمین مناسبت پس از دیدن دوستم اولین چیزی که پس از احوالپرسی سراغش را گرفتم کسب اطلاعات از پیروان این دین بود.چکیده ای از این اطلاعات را می خوانیم:.
1-اینان براین باورند که فرزندان بلا واسطه از فرزندان ادم و حوا هستندوتاریخ انان با خلقت ادم اغاز می شود.براین اساس اکنون 445371 سال از پیدایش ادم گذشته است و تا اخر حیات نیز 2629 سال باقی مانده است.
2-صابیین خویش را پیروان حضرت یحیی می دانند
3-اینان سه نوبت در شبانه روز نماز می گذارند(بامدادان و ظهر و عصر).

4-لباس سپید در این دین توصیه شده است وپیروان این دین حتی در مرگ عزیزانشان نیز لباس سیاه نمی پوشند.
5-عزاداری و گریه مطلقا ندارند.
6-بخش اعظم مناسک و شریعت اینان در کنار رودخانه کارون و با غسل انجام می شود.نظیر غسل تعمید و ایین ازدواج و...
7- قیافه چند تن مردان انان را که دیدم شبیه مردان قوم پشتو بود وزنانشان چون ایرانیان.

1-دیروز روز دنیا امدنم بود.مادرم شب قبلش که اهواز بودم زنگ زد و شادباش گفت.فردایش هم که ابادان بودم( دیروز) پسرم با لهجه نیم زبونیش وبا لحن زیبایی که ویژگی سن و سالش است زنگ زد و تبریک گفت.

2-پریشب شب خوبی بود با دوست و همکار قدیمم کنار کارون با.یک قلیان موزی و یک لیوان چای احمد ویک ظرف باقلا پخته تا پاسی از شب را با یاد خاطرات دوران همکاری و تفسیر اوضاع و احوال جامعه سپری کردیم.

3-دیروز هم ناهار مهمان یکی از نخل داران ابادانی در دهستان فیاضی بودیم.اصلا فکرش را هم نمی کردم که در ان خانه این همه سلیقه و تجدد ببینم.ماهواره شان هم روی عرب ست بود ما با دیدن شوی عربی(ویدیو کلیپ ایهاب توفیق و دایانا حداد و...) کلی محظوظ شدیم.

اززماني كه محمد رضا پهلوي شاه ايران از ميكروفن راديو و تلويزيون ملي ايران اذعان كرد صداي ملت را شنيده است ؛ اينك بيش از بيست و چهار سال مي گذرد.
مردم ويكصدو بيست هزار دانشجو در سال سقوط شاه با حضور موثر درراهپيمايي هايي كه توسط روحانيون پيرو ايت الله خميني و نيز نخبگان دانشگاهي(عمدتا ملي مذهبي) برنامه ريزي مي شد؛شرايط سقوط نظام پنجاه و سه ساله شاهنشاهي پهلوي را فراهم كردند.در ان زمان مردم وبه ويژه دانشجويان خواستار ازادي ومشاركت بيشتر در عرصه هاي سياسي و توجه دولت به دستورات اسلامي بودند. از ان زمان تاكنون ايران شاهد تغييراتي بس عميق بوده است ؛دگرگوني هايي كه بخشي از ان ناشي از جهاني متفاوت با انچه كه در سالهاي پيش گفته بود(نظام دو قطبي؛گردش اطلاعات محدود و...) وبخشي ديگر فرايند طبيعي گذر زمان در نتيجه؛تغيير كاركردها؛ نيازها و انتظارات جوامع انساني بوده است.
اينك جمعيت جوان اين سرزمين كه بيش از 61% جمعيت كل كشور را تشكيل مي دهد وداراي 7/1 ميليون دانشجوست ؛ بطور جسته و گريخته در انجمنها و نهادهاي صنفي تازه تاسيس به دنبال ازادي بيشتر در عرصه هاي اجتماعي و سياسي و به ويزه محدود ساختن قدرت نهادهاي انتصابي ونيز خواستار بازنگري در بينش سنتي انقلاب نسبت به دست اوردهاي فكري و شيوه زندگي وزيست غربي هستند؛ انچه كه سنتگرايان قدرتمند حاكميت را به چالش طلبيده و واكنش نه چندان مشفقانه انان را با مخالفانشان سبب شده است.
اينكه تغيير اوضاع و احوال جهاني وشكل گيري نظام نوين در عرصه فراملي با تشكيل اتحاديه ها و فدراسيونهاي نخست اقتصادي ودر ميان مدت اجتماعي ؛ فرهنگي ومقتضيات زيست در اين جهان كوچك شده؛ نتيجه فن اوري اطلاعات؛ تا چه اندازه به سنت گرايان و لايه هاي زيرين راديكال شده انان اجازه مقاومت در برابر خواست اين جمعيت جوان دانش اموخته را خواهد داد پرسشي است كه پاسخ دادن به ان با نگاهي به پيشينه سير تحول تاريخ جهان دربرابرگسترش ازاديهاي بشري و توسعه دانش و فن اوري ؛چندان دشوار نيست.

سالها پیش مجموعه تلویزیونی امریکایی از تلویزیون ملی ایران پخش می شد به نام سفینه اینترپرایز.که از شخصیت های اصلی این مجموعه اقای اسپایک و کاپیتان کرک را به خاطر دارم .در این سفینه فضایی برای نقل وانتقال ادمها به کرات و سیارات دیگر با تجزیه ملکولی ادمها و پس از ان جمع اوری و ترکیب مجدد انها در محل مورد نظر از نیاز به وسایط نقلیه مستغنی بودند و ضمنا در زمان هم بسیار صرفه جویی می شد. دیشب که از ابادان برمی گشتم یاد این مجموعه افتادم و به یکی از دوستان همکار شرح می دادم که در اینده نه چندان دور این اتفاق خواهد افتاد وهمانطور که پیدایش خودرو ها باعث تغییر شگرف در روابط ما ادمیان با محیط اطراف مان شد ( سرعت انتقال-ساخت جاده واتوبان- عریض شدن معابر و...) این رویداد هم علاوه بر نزدیک کردن زمان وصول به مقصد مقدمات فعلی(خودرو-قطار-هواپیماو..) لازم برای نقل مکان را نیاز ندارد و به این ترتیب ساختار شهر ها نیز تغییر می کند.اما نکته طنز ماجرا این بود من برای همکارم شرح می دادم که در پاره ای از این نقل و انتقالات به شیوه یاد شده ومثل هر فن اوری جدید امکان خطا هست.مثلا تصور کنید با کودکت عازم سفری واو در اغوش تو اما پس از تجزیه ودر مقصد که همان محل تجمیع ملکولهاست این تویی که در اغوش کودک بزرگ شده ات خواهی بود ویا اینکه هنگام سفر دسته جمعی همه به مقصد می رسند اما دستگاه برای تجمیع تو هنگ می کند وتو در فضا و پراکنده می مانی تا دستگاه را تعمیر کنند وبقیه از اینکه تو نرسیده ای(جمع اوری نشده ای) سرکارند و منتظر تو هستند.ونکته جالبتر اینکه برای سفرهای جهانی ممکن است این حادثه پیش اید که کسانی که از نظر دی ان آ بهم نزدیکند و همزمان در حال سفرهستند و به ویژه در سفرهایی با مبدا یا مقصد یکسان دستگاه قاطی کند و ملکولهای این دو نفر را مخلوط کند انوقت تصور کنید سر یک خانم بولوند بر روی تنه یک اقای سبزه قرار گیرد ویا حتی چشم هایشان لنگه به لنگه شود.

دعوت از وزرای خارجه سه دولت پر نفوذ غرب برای اعلام پذیرش پروتکل الحاقی از معدود اقدامات واقع گرایانه اما دیر هنگام حاکمان ایران بود.
بطور کلی رفتارها و اقدامهای دولتها را می توان بر دو پایه امنیت و منافع ملی بررسی و تفسیر کرد.تلاش دولتها برای تامین امنیت از نخستین کارکردهای دولتها بشمار می امده است .پس از اختراع بمب اتم که پایانی بود برای تفوق سلاح های متعارف ونیز دسترسی بشر به تسلیحاتی که اینک می توانست بطور یکجا دشمن را نابود گرداند و در پی دستیابی ایالات متحده به دانش ان واستفاده در جنگ جهانی دوم برعلیه ژاپن و موفقیت حاصل از ان در تسلیم این کشور دیگر دولتها برای تامین امنیت خویش به داشتن چنین سلاحی ترغیب شدند.اما دانش وفن آوری مورد نیاز ان مستلزم مرور زمان وسرمایه گذاری کلانی بود که مانع دستیابی اسان آن برای همه کشورها می شد. از سویی دولتهای فاتح اخرین جنگ جهانی با تقسیم بندی جهان به حوزه های تحت نفوذ خود و تامین امنیت انان مانع دستیابی بی قیدو شرط دیگر کشورها به این سلاح کاملا استراتژیک می شدند. وآنان نیز پس از چند سال مسابقه تسلیحاتی بویژه در این حوزه بی انتها با تنظیم معاهداتی( سالت ) توقف گسترش عمودی(منظور افزایش کلاهکهای اتمی نزد دارندگان اصلی یعنی امریکا و شوروی ) این سلاح هارا پذیرفتند. (گرچه ایالات متحده پس از انفجار یازدهم سپتامبر با توجیه بروز تغییرات بنیادین اقدام به خروج یکجانبه از توافقنامه کرد)
در پی رخداد یازده سپتامبر و اشکار شدن شکننده بودن امنیت داخلی بزرگترین و ثروتمندترین قدرت دنیا ایالات متحده بر آن شد تا با گوشمالی دادن هرنظامی که به نوعی زیست امریکایی را به سخره گرفته است حیثیت از دست رفته را باز گرداند. در دسترس ترین گزینه طالبان بود که اینک اهمیت خویش را به دلیل نابودی شوروی از دست داده بود.انگاه عراق می توانست سرپوشی باشد برای انچه در افغانستان به دست نیامد و مالیات دهندگان امریکایی را از تحمیل این هزینه رنجیده خاطر کرده بود. به نکات یاد شده بیفزاییم تعهد منطقه ای امریکا را در حراست از اسراییل وضرورت تامین بلند مدت امنیت این دولت متولد شده پس از جنگ جهانی دوم.براین اساس گزینه بعدی برای خلع سلاح مخالفان دولتی در منطقه است که از اغاز پیدایشش در1979 از نبرد با غرب و بویژه ایالات متحده امریکا سخن رانده است و در گویش رهبرانش مدام از نابودی متحد امریکا در منطقه (اسراییل ) سخن شنیده می شود و در دهه هشتاد کعبه آمال اسلامگرایان می بود. اما این دولت قدری متفاوت تر از آن دو گزینه است.نخست انکه گرچه رفتار این دولت بر سیاق دیگر کشورهای عضو جامعه جهانی نیست اما وجود چند ویژگی از جمله انتخابی بودن بخشهایی از ارکان ان(بویژه نتایج انتخابات دوم خرداد 76) ونیز توسعه و تجدد بخشهایی از جامعه همچون زنان وجوانان ونیز عقب ماندگی مفرط دوستانی از ایالات متحده در منطقه و در حوزه های حقوق بشر و دمکراسی (عربستان –کویت –امارات متحده عربی واردن) ونیز جمعیت قابل توجه ان کشور مانع از ان بود که امریکا انچه را بر افغانستان و عراق روا داشت به اسانی انها بتواند بر ایران اعمال کند.دو گزینه اعمال فشار جهانی وهمداستانی اروپا برای فقدان راه گریز ودیگری ضربه های فشرده ومنقطع نظامی به مراکز هسته ای و نظامی و پاره ای از صنایع زیربنایی(با همکاری اسراییل) برای به زیر کشیدن ایران ومهارش بعنوان قدرت تهدید کننده منافع غرب و اسراییل در منطقه می توانست اسودگی خیال را برای امریکا ومتحد منطقه ایش فراهم آورد.
با پذیرش امضای پروتکل الحاقی از سوی ایران ظاهرا گزینه اول به نتیجه رسیده است واین برای ایرانیان مایه مسرت است هرجند که سردرگمی و بلاتکلیفی در حوزه سیاست خارجی و امنیت ملی به پایان نیامده اما همین اقدام هم گامی بسوی حفظ امنیت و منافع ملی است گرچه به تعبیر چنگیز پهلوان جمهوری اسلامی بسان کودک عقب مانده ایست که حرکت می کند اما دیر هنگام وپر هزینه.

صبح ها که برای رفتن به سر کار از بزرگراه ها ویا خیابانها رد می شوم و کودکی را در اغوش مادرش به خواب رفته می بینم کلی ناراحت می شوم. او اکنون باید در رختخواب باشد ونه در خیابان ها و بزرگراه ها!اما زندگی ماشینی امروزه و همینطور غم معیشت درالویت نخست ما ادمیان است.

آمريكا الان كشوري است كه هم بزرگ ترين جاذبه را در جهان ايجاد مي كند (تا جايي كه اگر قرار باشد ويزاي ورود به آمريكا برچيده شود احتمالا تمام زمين خالي مي شود و همه مي روند در آمريكا زندگي كنند) و هم بزرگ ترين دافعه و كراهت را در جهان دارد و اين دقيقا به خاطر همان چيزي است كه نظيرش را در عراق ديديم. ادامه مصاحبه با ژیل کپل را بخوانیم.

روزنامه شرق امروز مصاحبه اي را با ژیل کوپل محقق اسلام سیاسی درج کرده است که خواندنش برای علاقه مندان به خاورمیانه جذاب است.
دو محقق در موفقیت من در نگارش پایان نامه ام نقش کلیدی داشتند نخست ژیل کوپل و دیگری غسان بن جدو(نویسنده الحیات واکنون مدیر شبکه الجزیره در ایران).