بینش معاصر

جمعه، آبان ۱۶، ۱۳۸۲

اززماني كه محمد رضا پهلوي شاه ايران از ميكروفن راديو و تلويزيون ملي ايران اذعان كرد صداي ملت را شنيده است ؛ اينك بيش از بيست و چهار سال مي گذرد.
مردم ويكصدو بيست هزار دانشجو در سال سقوط شاه با حضور موثر درراهپيمايي هايي كه توسط روحانيون پيرو ايت الله خميني و نيز نخبگان دانشگاهي(عمدتا ملي مذهبي) برنامه ريزي مي شد؛شرايط سقوط نظام پنجاه و سه ساله شاهنشاهي پهلوي را فراهم كردند.در ان زمان مردم وبه ويژه دانشجويان خواستار ازادي ومشاركت بيشتر در عرصه هاي سياسي و توجه دولت به دستورات اسلامي بودند. از ان زمان تاكنون ايران شاهد تغييراتي بس عميق بوده است ؛دگرگوني هايي كه بخشي از ان ناشي از جهاني متفاوت با انچه كه در سالهاي پيش گفته بود(نظام دو قطبي؛گردش اطلاعات محدود و...) وبخشي ديگر فرايند طبيعي گذر زمان در نتيجه؛تغيير كاركردها؛ نيازها و انتظارات جوامع انساني بوده است.
اينك جمعيت جوان اين سرزمين كه بيش از 61% جمعيت كل كشور را تشكيل مي دهد وداراي 7/1 ميليون دانشجوست ؛ بطور جسته و گريخته در انجمنها و نهادهاي صنفي تازه تاسيس به دنبال ازادي بيشتر در عرصه هاي اجتماعي و سياسي و به ويزه محدود ساختن قدرت نهادهاي انتصابي ونيز خواستار بازنگري در بينش سنتي انقلاب نسبت به دست اوردهاي فكري و شيوه زندگي وزيست غربي هستند؛ انچه كه سنتگرايان قدرتمند حاكميت را به چالش طلبيده و واكنش نه چندان مشفقانه انان را با مخالفانشان سبب شده است.
اينكه تغيير اوضاع و احوال جهاني وشكل گيري نظام نوين در عرصه فراملي با تشكيل اتحاديه ها و فدراسيونهاي نخست اقتصادي ودر ميان مدت اجتماعي ؛ فرهنگي ومقتضيات زيست در اين جهان كوچك شده؛ نتيجه فن اوري اطلاعات؛ تا چه اندازه به سنت گرايان و لايه هاي زيرين راديكال شده انان اجازه مقاومت در برابر خواست اين جمعيت جوان دانش اموخته را خواهد داد پرسشي است كه پاسخ دادن به ان با نگاهي به پيشينه سير تحول تاريخ جهان دربرابرگسترش ازاديهاي بشري و توسعه دانش و فن اوري ؛چندان دشوار نيست.


0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]



<< صفحهٔ اصلی