بینش معاصر

پنجشنبه، مرداد ۰۶، ۱۳۸۴

خب دوهفته ای را در بستر بیماری(دیسک کمر) بودم واز همه جهان کم اطلاع .خداوند پدر و مادر یکی از مریدان مادر ترزا(حسن) را بیامرزد که هم به امور پزشکی من رسیدگی می کرد هم تا حدودی اخبار و اطلاعات این جهان مجازی راروزانه برایم نقل می کرد.
ثمره این استراحت الزامی مطالعه سه کتاب بود : شما که غریبه نیستید (هوشنگ مرادی کرمانی)که یک خود پیشینه نگاری است که برای سناریو شدن هم بنظر مناسب است، آبروی ازدست رفته کاترینا بلوم(هانریش بل) روایت به تقریب مستندی از نقش خبرنگاران جنجالی است که به راحتی میتوانند مسیر زندگی آدمیان را با بازتاب نامناسب اخبار و رویداد های شخصی به ورطه نابودی بکشانند و سومین کتاب هم مکتوب(پائولو کوئیلو) مجموعه ای از روایت های کوتاه میراث معنوی و تجارب بشری است .
در این میان نیز ناچار شدم برای اداره دوجلسه برای متوقف نشدن امور پروژه مهرماه(برخلاف نظر پزشک معالج) به دفترم بروم ومتوجه شدم که کوشش هایم برای پیشگیری از حس رقابت وواکنش های منفی مدیر مالکان همطراز، سودمند نبوده است.حقیقتا بیش از این نیز چیزی نمی دانم که با عمل به آن برای حل این معضل سودمند افتد!

چهارشنبه، تیر ۲۲، ۱۳۸۴

وعده داده بودم که با قلم علیل مان در باره سنت گرایان و جناح راست رادیکال(ایت الله مصباح یزدی) و نقش آنهادر انتخابات و به ویژه درپس انتخابات بنویسم.خدای را شکر حضرت ایت الله مهدی خلجی(کثر الله امثالهم) به قلمی شیوا و نثری روان نوشته اند(وشما از خواندن نوشته های دل پیچه آور من راحت شدید) وحتی هشداری مشابه هم داده اند.

سه‌شنبه، تیر ۲۱، ۱۳۸۴

پرو نده اسلام را باید از رفتار های مسلمانان جدا کرد.(دکتر ابراهیم یزدی)

به طور منطقی می توان پذیرفت که ارزیابی ادیان و ایدئولوژی ها از رفتار معتقدان به آنها جداست.
چراکه ارزشیابی(منطقی) حوزه های نظری بر اساس نبود تناقض در مجموعه گزاره های انها انجام می شود. به ویژه که برخی از این گزاره ها ابطال ناپذیر هم باشند.امانمی توان پرونده یک دین یا ایدئولوژی را فارغ ازپیروانش ارزیابی کرد. چراکه باورها وایدئولوژی ها با وجود معتقدان، هویت یافته وبر اساس وجود آدمیان مومن، بروز و ظهور عینی پیدا می کنند.
البته که بر اساس یافته های علمی می توان گفت که رفتار آدمیان الزاما وبه طور انحصاری زاییده باورها و ایدئولوژی ها نیست بلکه
مجموعه ای از مولفه ها( فیزیو لوژیک، وراثت، محیط و...) واز جمله اعتقادات و باورها، سازنده و شکل دهنده رفتار آدمیان است.
بر این مبناست که می توان نتیجه گرفت:
1-نظام اعتقادی که برآیند رفتار وتعامل مومنانش بر ستیز، جهل و ظلم گواهی دهد دیگر نمی تواند از پاک دامنی اش در این عرصه سخن بگوبد
2-ودیگر اینکه، واکنش های آدمیان بیش از آنی که برمبنای حوزه نظری(اعتقادات) شکل بگیرد بر اساس خوی کرده های آنان ترسیم می شود.

شنبه، تیر ۱۸، ۱۳۸۴

ثمره بارش برف و باران بابرکت سال پیش ، رنگ ریختگی و پوسیدگی سقف و دیواره های کل اتاق های محل کارم بود.پس از کلی مکاتبه با رییس بخش پشتیبانی و آخر سر هم دعوت از ایشان برای مشاهده ( و وصول به حق الیقین ) ضرورت رنگ آمیزی بمنظور پیشگیری ازتجمل گرایی، اسراف و تبذیر بیت المال، از روز پنجشنبه به مدت چهار روز تمامی دفتر در اختیار گروه نقاشان ومعماران برای مرمت سقف و رنگ آمیزی سقف و دیوار هاست.اما برگزاری پروژه مهرماه امسال(که از اردیبهشت ماه در دستور کار من و همکارانم است) قدری در هاله ای از ابهام تغییر مدیران عالی و میانی و دانی کشور قرار دارد.گرچه من و همکارانم به عنوان مرکز ثقل پروژه ، تمامی اقدام های لازم را برای برگزاری انجام داده و پیش بینی کرده ایم .اما زمان برگزاری و مهمتر از آن بخشی از تعهدات مالی آن درست با زمان تغییر دولت(مدیران همه دستگاه ها) مواجه می شود وهمین نکته در دوره ریاست جمهوری ششم، موجب لغو برگزاری پروژه علیرغم مهیا بودن آن شده است.نگرانی اصلی من تعهدات جهانی ماست که در صورت برگزار نشدن باعث ریختگی حیثیت و آبروی به کف آمده در این چند سال می شود وترمیم مجدد آن علاوه بر هزینه معنوی و مادی به مقدار زیادی فرصت ، نیاز دارد. در هر حال باید پذیرفت که رییس جمهور آتی خود ازانتخابات سوم تیرماه به عنوان انقلاب سوم ، یاد کرده است . پس اگر جهانیان بپذیرند که انتخابات سوم تیرماه ایران، انقلاب بوده است پس نگرانی من از ریختگی آبرو وحیثیت بین المللی بی مورد خواهد بود!

جمعه، تیر ۱۷، ۱۳۸۴

گزارش یک گفتگو در یک جلسه سوپرحکومتی به سیاق قاصدک و لیلای گرامی:
می گوید: تودوست داشتنی هستی فقط حیف که ضد انقلابی! می گویم : مخالف مشی حاکمان یا مخالف انقلاب ؟ می گوید: یعنی چی؟مگر انقلاب ثمره حرکت اینان نبود؟ می گویم : ودیگران! وباز می گویم: هنوز بر این باورم که چهار اصل انقلاب (استقلال،آزادی، جمهوریت واسلامیت )البته با تغییراتی عصری در مفاهیم آن ها، برای مردمان این سرزمین، گره گشاست. می گوید: خب همینه دیگه می گم دوست داشتنی ولی ضدانقلابی.

سه‌شنبه، تیر ۱۴، ۱۳۸۴

رفع فقر و فساد و تبعيض شعاری است که نمی توان به صرف اينکه رقيب داده است از آن صرف نظر کرد. اين شعار می تواند توافقی همگانی ايجاد کند که بهترين وضعيت برای درمان پراکندگی امروز ماست. بهترين موقعيت برای بازسازی نيروهای سياسی افسرده از ناکامی در آزاديخواهی است. بهترين بستر برای عملی کردن شعارهای حقوق بشر و دموکراسی است. بهترين ظرف برای نظارت و مشارکت و انتقاد دائمی از کسانی است که مديريت سياسی را برعهده گرفته اند. شعاری است که مانند شمشير دو دم است. اگر بريد فقر و فساد و تبعيض را می برد اگر نبريد دست حاکم شدگان بی کفايتی را که از نردبام اين شعار بالا رفته اند خواهد بريد.اصل مطلب را بخوانیم.

جمعه، تیر ۱۰، ۱۳۸۴

هتل رواندا(به کارگردانی تری جورج) فیلم بسیار تکان دهنده ای است.دوقبیله هوتو و توتسی که سالها با یکدیگر درگیری داشته اند اینک در حکمرانی هوتو ها نزاع شان از سر می گیرد و ظرف کمتر از یک ماه یک میلیون نفر از توتسی ها توسط مردم و نظامیان هوتو به خاک وخون کشیده می شوند.داستان فیلم از دید مدیر( درستکاروشریف) یک هتل مجلل در کیگالی روایت می شود. او که خود هوتویی است و دارای یک همسر توتسی می باشد، با رشوه دادن به نظامیان می کوشد جان بسیاری از همسایگان ، خانواده همسرش ومردم عادی پناه آورده به هتل را نجات دهد.صحنه های زیادی از فیلم نشان دهنده جنایت های هوتوها ست اما فیلم از نشان دادن خشونت آشکار اجتناب می کند، در عوض با به تصویر کشیدن هجوم بربر گونه هوتوها(با قمه واره های جنگلی )درخیابان هاو کوچه های مملو از قربانیان که به سان تپه هایی شهر را غیر قابل رفت آمد کرده ،خشونت عریان بکار رفته در اواخر قرن بیستم را بخوبی نمایان می سازد.تا چند ساعت پس از دیدن فیلم در این اندیشه بودم که چگونه ما آدمیان در یک آن، همچون حیوانات جنگل به جان یکدیگر می افتیم وهمسایه و دوست و آشنا به یکدیگر نه تنها رحم نمی کنیم که خون یکدیگر را به شنیع ترین وجه وبه شادمانی بر زمین ساری می کنیم؟به یاد اعتراف های یکی از صرب های متجاوز می افتم که در پس پایان نسل کشی در بوسنی در زندان گفته بود" من با پدر آن دختر(مسلمان)به سلامتی تولدش در خانه شان به شادمانی، شامپاین نوشیده بودیم واینک من برای اثبات وفاداریم به نژادصرب باید به همان دخترک که در یازده سالگی بود، تجاوز کنم و پدرش (همسایه مسلمانم)را بکشم".
این فجایع و ددمنشی ها نه صرفا از دولتمردان و نظامیان که ازمردمان عادی و به نحو گسترده در اواخر قرن بیستم رخ داده است! آدمی چگونه موجودی است؟چه تضمینی برای تکرار نشدن این وضعیت، در آینده ودرجغرافیایی دیگر وجود دارد؟جهانی که هنوز ما در عصر قبیله ای وحتی مدرن آن ملی، زندگی می کنیم!