بینش معاصر

پنجشنبه، مرداد ۰۶، ۱۳۸۴

خب دوهفته ای را در بستر بیماری(دیسک کمر) بودم واز همه جهان کم اطلاع .خداوند پدر و مادر یکی از مریدان مادر ترزا(حسن) را بیامرزد که هم به امور پزشکی من رسیدگی می کرد هم تا حدودی اخبار و اطلاعات این جهان مجازی راروزانه برایم نقل می کرد.
ثمره این استراحت الزامی مطالعه سه کتاب بود : شما که غریبه نیستید (هوشنگ مرادی کرمانی)که یک خود پیشینه نگاری است که برای سناریو شدن هم بنظر مناسب است، آبروی ازدست رفته کاترینا بلوم(هانریش بل) روایت به تقریب مستندی از نقش خبرنگاران جنجالی است که به راحتی میتوانند مسیر زندگی آدمیان را با بازتاب نامناسب اخبار و رویداد های شخصی به ورطه نابودی بکشانند و سومین کتاب هم مکتوب(پائولو کوئیلو) مجموعه ای از روایت های کوتاه میراث معنوی و تجارب بشری است .
در این میان نیز ناچار شدم برای اداره دوجلسه برای متوقف نشدن امور پروژه مهرماه(برخلاف نظر پزشک معالج) به دفترم بروم ومتوجه شدم که کوشش هایم برای پیشگیری از حس رقابت وواکنش های منفی مدیر مالکان همطراز، سودمند نبوده است.حقیقتا بیش از این نیز چیزی نمی دانم که با عمل به آن برای حل این معضل سودمند افتد!

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]



<< صفحهٔ اصلی