بینش معاصر

چهارشنبه، خرداد ۳۰، ۱۳۸۶

کیهان و نفش تخریبی اش

پیش از سخنرانی اش در کنفرانس به دفترم آمد و گفت که خیلی خسته و آزرده شده است.چهره اش هم به نسبت نوبت پیشین که دیده بودمش شکسته شده بود.ادامه داد که دیگر دبیری و داوری هیچ برنامه ای را نخواهد پذیرفت.می گفت اصلا علاقه ای ندارد که زیر نظر باشد و هر روز چیزی بر علیه(اشاره به یاداشت های کیهان) یا له او نوشته شود.

می گفت که هرگاه مقاله یا مطلبی در باره هنر اسلامی یا هر چه به دین مربوط می شود می نویسد از ان طرف آب مرتب به او زنگ می زنند که چه مرضی داری؟ اگر پول می خواهی برایت بفرستیم و طعنه می زنند که خوش خدمتی می کنی؟ این جانیز که وضع روشن است .

نقش روز نامه کیهان دراین دو دهه اخیر، کاملا تخریبی وکاهنده انرژی فضای فرهنگ و اندیشه و هنر بوده است.

به خاطر دارم در سال 71در دانشگاه بر علیه دکتر سروش مطلبی توسط بسیجیان جیهه ندیده نوشته شده ودر تابلو اعلانات خوابگاه نصب شده بود، که سروش هیچ عددی نیست که آقای شان بخواهد به شبهات او پاسخ بدهد.شب هنگام در زیر ان متن نوشتم: راست می گویید امثال سروش عددی نیستند، بلکه آنان صفرند. .با حذف صفر ها آقای تان یک است، مثل من و شما.

جمعه، خرداد ۱۸، ۱۳۸۶

بخشنامه های بازگشت به دهه شصت

دو بخشنامه جدید ظرف دوهفته توسط سازمان مان صادر شده که آدمی را به یاد بخشنامه های دهه شصت می اندازد.
اولین این بخشنامه ها این است که هرکدام از مدیران یا کارکنان سازمان که با مرخصی شخصی قصد مسافرت به خارج از کشور را دارند به ترتیب با اجازه ریاست سازمان و معاونت مربوطه امکان پذیر است.

دیگری اینکه از بکارگیری منشی خانم در دفاتر مدیران خوداری شود و نسبت به تغییر وضعیت شغلی همکاران فعلی اقدام گردد.استدلال آنان نیز این است که به دلیل تفوق رییس بر منشی، احتمال سوء استفاده جنسی و یا مآلا گناه فراهم می شود.

دوشنبه، خرداد ۱۴، ۱۳۸۶

آنچه بر من بیشترین تاثیر را داشته

نخست باید از کتاب پدر مادر ما متهمیم نوشته مرحوم دکتر شریعتی یاد کنم.هنور دوم راهنمایی را تمام نکرده بودم که توسط یکی از بستگان دور با این اندیشمند و نوشته هایش آشنا شدم وتاثیر شگرفی بر من نهاد به گونه ای که به مادرم گفتم که من دیگر به دین آن ها مومن نیستم و می کوشم دین خود را بیابم.

پس از آن در سال دوم دانشگاه این کتاب دانش و ارزش نوشته دکتر عبدالکریم سروش بود که همچنان تاثیری بر من نهاد.خوب به خاطر دارم که این کتاب سنگین را در یک شب تا به صبح از فرط علاقه مندی مطالعه کردم.
دریای ایمان نوشته دن کیوپیت آخرین کتابی بود که تاکنون تاثیری شگرف بر من نهاده است و من تا شش ماه پس از خواندن ان هنوز از عریان شدن دوباره ذهنم در شگفتی بودم.


اما مرحوم شریعتی، دایی حاج آقا، مرحوم روح الله خمینی،عبدالکریم سروش، دکتر محمود سریع القلم ، دکترداود هرمیداس باوند، رضا معین ، حسن جعفری ومحمد مجتهد شبستری از کسانی به شمار می آیند که بیشترین احترام را برای تاثیر شان بر خویش قایل هستم.