بینش معاصر

شنبه، آبان ۱۶، ۱۳۸۳

در پیوست معرفی معنویت ، مصطفی ملکیان می گوید:به نظر می رسد امید ،شادی و آرامش از سه عامل و واقعیت تاریخی(دین و مذهب/ نظام های اجتماعی/ علوم و معارف بشری) نامتاثرند.1-چنانچه مسلمان باشیم و منصف در می یابیم که در طول تاریخ حیات بشری کسانی بوده اند که علیرغم اینکه نامسلمان بوده اند از شادی ،امید و آرامش بسیار برخورداربوده اند.همینطور اگر مسیحی باشیم چنین نمونه های را در خارج از حوزه دینمان مسیحیت می بینیم.به این ترتیب پذیرش یا وازنش هیچ دین و مذهبی در رسیدن به این سه اصل مهم تاثیر ندارد.ضمن انکه تغییر دین و آیین هم در وصول به این سه مقصد(شادی /امید /آرامش) بی تاثیر است.2-عامل دومی که تاریخ به ما نشان می دهد که هیچ تاثیری ندارد معارف و علوم بشریست.همه ما می دانیم که سقراط زندگی مطلوبی داشته است اما او فیزیک اتمی نمیدانست،اسپینوزا هم زندگی زندگی در کمال مطلوب داشت اما او هم شیمی آنالیتیک نمی دانست.سلمان هم زندگی خوبی داشت اما ریاضیات بلد نبود.3-همین تاریخ به ما نشان می دهد که آدمیانی که دارای این سه گوهر بوده انددر نظامهای مختلف اجتماعی زیست می کرده اند.پس از یک سو ،باید یک واقعیت را پذیرفت و آن اینکه ما در پی این سه مقصودیم واز سوی دیگر اینکه این سه ضلع ممدوح نه به دین ومذهب خاصی اختصاص دارد ونه به آگاهی ما از علوم و معارف علمی ونه به نظام های اجتماعی .
از نیمه دوم قرن نوزدهم بحثی با عنوان معنویت طرح شد وگفته شد که همه اینها در یک چیز که معنویت نام دارد مشترک هستند.به تعبیری دیگر معنویت حالت اشتراک همه ادمیانیست که به این سه منزل البته با کمیت و کیفیت متفاوت دسترسی دارند.
ویژگیهای انسان معنوی:
همه معنویان جهان در یک پرسش بزرگ اشتراک دارند :1- چه باید بکنم؟در کتابهای فلسفی و ایدئولوژیک به از کجا آمده ام و به کجا خواهم رفت و پس از مرگ چه می شوم و آیا خدا وجود دارد و آیا جهان متناهیست بعنوان پرسشهای بنیادین یاد شده است. اما پرسش بنیادین انسان معنوی چه کنم است؟ از همین روی است که عرفا ما را ازپرداختن به دیگر مسایل باز می داشته اند.2-انسانهای معنوی دارای زندگی اصیل هستند.زندگی اصیل به معنای دقیق کلمه یعنی آنچه عرفا و اگزیستانسیالیستهاگفته اند یعنی بر اساس فهم خود عمل کردن.اما کثریت ما آدمییان انگونه نیستیم وبه گفته عارفان زندگی های عاریتی داریم.یعنی مبنای تصمیم های ما فهم و آگاهی خودمان نیست بلکه تقلیدی ست چه از آموزه های تربیتی کودکی و چه از القائات محیط زندگی اجتماعی .عرفا زندگی عاریتی ندارند بلکه رفتارشان براساس تصمیمهایست که که مبتنی بر عقاید وعواطف و باورهای خودشان است.زندگی اصیل داشتن مهمترین مولفه معنویت است ، زندگی معنوی یعنی خویش فرمانروا بودن، زندگی اصیل یعنی به خود وفادار بودن.من نباید کاری را بکنم که شما خوشتان بیاید بلکه من کاری را می کنم که باور دارم درست است و می توانم در درون خویش با آن کنار بیایم.3-معنویان در سه ساحت باور و احساسات و اراده به دنبال حقیقت /جمال جویی و نیکی هستند.آنان می کوشند تا باور ناحقی در عقایدشان رخنه نکند انان می کوشند تا از هرچیز زیبایی لذت ببرندو زشتی هارا ناخوش دارند و دست آخر اینکه اراده انان معطوف به کار خیر است.انسان خیر خواه در درجه نخست دنبال عدالت است و در پی آن احسان و در مرحله نهایی محبت.او در مرحله نخست به دنبال عادلانه زندگی کردن است و پس از ان احسان نمودن یعنی حقی از خودش را به دیگران پیشکش می کند واین برتر از عدالت است و اخر اینکه بکوشد دیگران را دوست داشته باشد.عدالت و احسان هر دو رفتار بیرونیند و اما محبت و دوست داشتن یک رفتار درونی است و به سادگی به کف نمی آید.4-معنویان فارغ از داوری دیگرانند.انسان معنوی وظیفه خود را نسبت به دیگران انجام می دهد اما نسبت به اینکه دیگران درباره او چه داوری می کنند هیچ باکی ندارد .5-صداقت از دیگر مولفه های انسان معنویست.راستگویی یکی از مصادیق صداقت است صداقت یعنی ظاهر و باطن به تمام معنا یکی بودن.عدم صداقت یعنی یکی از مظاهر من با درون من معارض است .انسان معنوی اجازه نمی دهد این شکاف بین درون و برون رخ دهد چراکه آرمشش را در هم می ریزد.6-انسان معنوی تکیه بر خود دارد.او از درون خود همه چیز را طلب می کندبنا براین به هیچ هویت بیرونی امید نمی بندد.ما ادمیان در دوجا احساس تنهایی می کنیم یکی وقتی در محیط کار یا خانه تنها می شویم ودیگر جاییست که همه به ما پشت کرده اند.اما انسان معنوی می داند که چه دیگران باشند و ویا پشت کنند ادمی تنهاست به این معنا که هیچ کس غیر خودم نمی تواند به من کمک کند.ما ادمیان جمع تنهایانیم واین را باید پذیرفت .ما باید از خودمان استمداد بپذیریم وباور کنیم اگر امدادگری هست خودمانیم واگر مزاحمی هم هست در درون خود ماست.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]



<< صفحهٔ اصلی