بینش معاصر

سه‌شنبه، آذر ۰۳، ۱۳۸۳

دیروز صبح تلويزيونمان بطور كلي از كار افتاد.ناچار چند جا زنگ زدم تا تعميرگاه مجاز دوو را پيدا كردم .به زبان عرب ها حسن حظي شد كه با حسن به انجا برويم و هم صحبت شويم وبخشي از مشكلات جهان اسلام وحومه را با يكديگر مرور كنيم .
صحبت از انجا آغاز شد كه من گفتم از برگزاري جلسات پروژه بهمن ماه به مانند احساس عروس به مادر شوهر؛ منزجر شده ام ومتاسفانه هم ناچار به اداره اين جلسات هستم واضافه كردم كه عليرغم انيكه همطرازانم با سنگ اندازي و كارشكني و نمامي نه تنها كلافه ام كرده ا ند كه در مقابلشان سپر انداخته ام اما از انان متنفرنشده ام و تصورم اينست كه رفتار آنان نوعي دفاع از خود در برابر بيگانه تلقي مي شود ورفتاري طبيعي است واين من و امثال من هستم كه نبايد اين اندازه مسايل را جدي بگيريم و براي تجربه هاي جديد اينگونه هزينه كنيم و هويت و حيات ديگران را به وحشت اندازيم.وتاكيد كردم كه هم اكنون به اين نتيجه رسيده ام كه چندان در پي نامانوس ها و تجارب نو نروم و اگر در جايي هم ضرورت يافت به اندازه اي كه كسي رنجيده نشود و در پي ان اصطكاكي نيز پيش نآيد از تجارب جديد دفاع كنم.
اما حسن را راي ديگري بود.او مي گفت که اگر اين توجيه روانشناختي را براي( مجبور بودن ادميان به واكنش هاي قهري كه هويت و حيات شان را تهديد مي كند) عقب ماندگان از تاريخ مطرح كنيم ديگر اميدي به پيشرفت و گشايش افق هاي جديد نمي توان داشت. وي می افزود که تمدن بشري مرهون همين نوآوري ها و خلاف عادت هاست. او از زندگي به عنوان يك مبارزه ياد مي كرد كه هر آدمي در طول حياتش مبارز آنست.
من اما اقناع نشده از اين تعبير و از انجاييكه به هر چه نام مبارزه وانقلابيگري و تنازع است پشت كرده ام؛به تغيير پارادايم سنت مبارزه براي بقاء ؛ به پارادايم نوين و مدرن كوشش براي افزايش منابع مورد نياز انسان اشاره كردم و افزودم به يمن دانش و ميوه آن فن اوري ؛ بشر توانسته است در غالب احوال به طبيعت غلبه كند واز اين مادر شير بيشتر و غني تر بدوشد. براين اساس مي توان به جاي مبارزه براي جايگزيني؛ كوشش كرد تا جاي بزرگتر شود وهر كس به قدرش جاي يابد.گفتگوي مان ادامه داشت اما راه به آخر رسيد ومن به دفتر كارم و او به محل كارش رسيد. اینک شما چه نظری دارید؟

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]



<< صفحهٔ اصلی