بینش معاصر

پنجشنبه، فروردین ۲۷، ۱۳۸۳

زنان همچنان مردها را درك نمي كنند و مردان زنان را. يك مثال مي زنم. در كنفرانس ها، كارشناسان و علاقه مندان حضور پيدا مي كنند تا از يكديگر مطالب جديدي ياد بگيرند و يا اطلاعات خودشان را تكميل كنند. يعني در معرض اطلاعات ضد و نقيض قرار گيرند. در چنين جوامعي، زنان و مردان در كنفرانس جدا از يكديگر مي نشينند و در ساعت تنفس هم مردان از زنان جدا مي شوند. پس هيچ تعامل و تبادلي ميان اين دو جنس صورت نمي گيرند. به صورت ساده تر بگويم، زنان در حالي كه فكر مي كنند وارد محيط عمومي شده اند، اما در واقع باز هم در دل آن محيط عمومي، به محيط خصوصي فرستاده مي شوند. در اين جامعه محيط، بخش بخش است و بخش ها و جنس ها با يكديگر آشنايي ندارند و نسبت به يكديگر منفك هستند.ادامه مطلب...
---------------------------------------------------------------------------------------------------------
مكانيسم تخصيص منابع به مصرف كنندگان در جامعه اي كه برپايه دولت تحصيل دار است برحسب توليد و فعاليت آنها نيست، بلكه برپايه نوع نگاه دولت بر آنهاست و همانطور هم كه ما، در نظام شاهنشاهي مي بينيم، تخصيص منابع و سود حاصل از رانت به درباريان و ارتش، بيش از ساير قشرهاي جامعه بود...اما در همين گيرودار، بحران نفتي ديگري در سال ۱۳۵۶، در ايران رخ مي دهد و باعث كاهش پنجاه درصدي درآمدهاي دولت مي شود در اين شرايط طبقه متوسط شهري كه همواره از رانت هاي دولتي بهره مند مي شدند، ضربه خورده و با طبقه سنتي كه متشكل از بازار و روحانيت بود، دست به دست هم داده و ائتلاف طبقات متوسط جديد و سنتي در قالب ايدئولوژي تشيع، عليه شاه، سازمان دهي شد. اما در ايران، دولت با قدرت نظامي و سركوبگري، تمام طبقات اجتماعي را زير سلطه قرار داده بود و شاه در اين شرايط نقش اصلي را در صحنه داشت. ادامه مقاله..

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]



<< صفحهٔ اصلی