بینش معاصر

چهارشنبه، شهریور ۰۹، ۱۳۸۴

پروژه مهرماه

این چند روزه حسابی سرم شلوغ بود. ونتوانستم وبلاگ ها و سایت های مورد علاقه ام را بخوانم، فقط فرصت می کردم سری به خبرگزاری ها(راستی متاسفانه خبرچین هم خداحافظی کرد) بزنم .

رفته رفته تغییر وتحول های مدیریتی به مجموعه ای که من هم در آن کار می کنم درحال رسیدن است.
جای شکرش باقی است که کل پروژه مهرماه را زیر سئوال نبرده اند .حداقل حسن اش این است که زحمات این چهار ماهه من و همکارانم ضایع نمی شود.

به طور کلی در انجام وظایفم در هر شرایطی کوتاهی نمی کنم همین را هم از همه کسانی که به نوعی با آنان همکاری می کنم، انتظار دارم وبرای آغاز و پایان هر برنامه ای جدول زمانبندی طراحی میکنم.همین موضوع گاهی باعث سوء تفاهم می شود.

برای انجام کار هایی که دارای پایان مشخصی است وادامه کارهای بعدی به اتمام آن کار بستگی دارد، جدیت ومداومت بیشتری می کنم.فرهنگ ایرانی اما این جدول زمانبندی را برنمی تابد وهرگونه وقفه را با شرح علت های پیدا یش اش، فارغ از مسئولیت متوجه کارگزار، توجیه می کند.
غافل از آنکه من و تو (ما) برای انجام این کارها در مجموعه ای با عنوان های مختلف به نام نهادهای بشری گرد هم آمده ایم و گرفتاری های روزمره و شخصی نمی تواند رافع انجام نشدن مسئولیت های مان باشد!

البته که پاره ای از گرفتاری ها(مانند فقدان هوشیاری به سبب غیر ارادی، سوانح پیش بینی نشده طبیعی که نظام های بشری را درهم می ریزد،...) در فرهنگ عمومی جهانی رافع مسئولیت فرد است . درایران امروزاما برای انجام نشدن کارها هزارو یک دلیل و علت موجه وجود دارد!

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]



<< صفحهٔ اصلی