امروز آخرین روز ِ دورهی دوم ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی است. در دوران او بود که توانستیم بخوانیم، بگوییم و بنویسیم؛ اما از رنج ِ ناشی از گفتهها و نوشتههایمان نیز در امان نمانیم.
دورهی دوم ریاست جمهوری سید محمد خاتمی از نگاه من:
ــ تن دادن به تقلیل نقش «رییس جمهور» به «مدیر اجرایی» نظام فقهی ایران (باوجود تمامی مشکلات ساختاری و تعارضهای حقوقی ودیوانی آن) برخلاف نظر خودش و رأی قاطع مردم در دومین دوره
ــ مرزبندی با بخش پیشرو اصلاحات و تاکیدهای مکرر بر فاصله گرفتن از آنان
- ترجیح دادن «مصلحت نظام فقهی ایران» بر «مصالح بشری و ساختارهای مردمسالاری» (همانکه او از آن با «بغضهای فرو خورده و گریههای شبانه» یاد میکند)
ــ ابراز مداوم ِ پشیمانی از ورود مجدد به عرصهی سیاست ورزی (=حضور در دور دوم ریاست جمهوری) برای فرار از پرسشگریهای بیرحمانه
ــ رها کردن اجرای برنامههای فرهنگی و سیاسی (که از آن به عنوان توسعه فرهنگی ـ سیاسی یاد میکرد) و تبدیل این دو عرصه به کارزار نابرابر مدیران دولتی (منصوب خودش) با قدرتمداران راستِ رادیکال (امری که مآلا منجر به زمینگیر شدن اصلاحات در هر دو عرصه و غلبهی خودسانسوری، توقیف و ... شد)
ــ بیتوجهی به ارتقای معیشت حقوق بگیران
ــ عدم توفیق در افزایش نرخ سلامت و بهداشت جامعه
ــ توفیق در مهار تورم ِ لگام گسیخته (که از سال دوم دورهی نخست علی اکبر هاشمی رفسنجانی زیر نام سیاست تعدیل اقتصادی، کمر اقشار حقوق بگیر را خم کرده بود)
ــ غالب کردن گفتمان اصلاحات در جامعه، حتی در بین حاکمان منتقد به عرصههای مدرن (نظیر حقوق بشر، مردمسالاری، نو اندیشی و ...) تا آنجا که برای موفقیت دکتر احمدینژاد نیز از گریم «اصلاحگر» (= اپوزیسیون عملکرد نظام) استفاده کردند.
ــ کوشش برای حفظ موقعیت ایران در مناسبات و ارتباطات بین الملل (که در نخستین دورهی ریاست جمهوریاش، با درایت، و البته با تکیه بر منش و اندیشههای شخصیاش فراچنگ آمده بود)
ــ افزایش حقوق اساتید دانشگاه، قضات و معلمان
برای سید محمد خاتمی، که به قافلهی نو اندیشانِ این سرزمین تعلق دارد، آرزوی سلامتی و برای ایفای نقشهای مؤثر ِ اجتماعی در آیندهی ایران، شجاعت و رشادت آرزو میکنم.
دورهی دوم ریاست جمهوری سید محمد خاتمی از نگاه من:
ــ تن دادن به تقلیل نقش «رییس جمهور» به «مدیر اجرایی» نظام فقهی ایران (باوجود تمامی مشکلات ساختاری و تعارضهای حقوقی ودیوانی آن) برخلاف نظر خودش و رأی قاطع مردم در دومین دوره
ــ مرزبندی با بخش پیشرو اصلاحات و تاکیدهای مکرر بر فاصله گرفتن از آنان
- ترجیح دادن «مصلحت نظام فقهی ایران» بر «مصالح بشری و ساختارهای مردمسالاری» (همانکه او از آن با «بغضهای فرو خورده و گریههای شبانه» یاد میکند)
ــ ابراز مداوم ِ پشیمانی از ورود مجدد به عرصهی سیاست ورزی (=حضور در دور دوم ریاست جمهوری) برای فرار از پرسشگریهای بیرحمانه
ــ رها کردن اجرای برنامههای فرهنگی و سیاسی (که از آن به عنوان توسعه فرهنگی ـ سیاسی یاد میکرد) و تبدیل این دو عرصه به کارزار نابرابر مدیران دولتی (منصوب خودش) با قدرتمداران راستِ رادیکال (امری که مآلا منجر به زمینگیر شدن اصلاحات در هر دو عرصه و غلبهی خودسانسوری، توقیف و ... شد)
ــ بیتوجهی به ارتقای معیشت حقوق بگیران
ــ عدم توفیق در افزایش نرخ سلامت و بهداشت جامعه
ــ توفیق در مهار تورم ِ لگام گسیخته (که از سال دوم دورهی نخست علی اکبر هاشمی رفسنجانی زیر نام سیاست تعدیل اقتصادی، کمر اقشار حقوق بگیر را خم کرده بود)
ــ غالب کردن گفتمان اصلاحات در جامعه، حتی در بین حاکمان منتقد به عرصههای مدرن (نظیر حقوق بشر، مردمسالاری، نو اندیشی و ...) تا آنجا که برای موفقیت دکتر احمدینژاد نیز از گریم «اصلاحگر» (= اپوزیسیون عملکرد نظام) استفاده کردند.
ــ کوشش برای حفظ موقعیت ایران در مناسبات و ارتباطات بین الملل (که در نخستین دورهی ریاست جمهوریاش، با درایت، و البته با تکیه بر منش و اندیشههای شخصیاش فراچنگ آمده بود)
ــ افزایش حقوق اساتید دانشگاه، قضات و معلمان
برای سید محمد خاتمی، که به قافلهی نو اندیشانِ این سرزمین تعلق دارد، آرزوی سلامتی و برای ایفای نقشهای مؤثر ِ اجتماعی در آیندهی ایران، شجاعت و رشادت آرزو میکنم.
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی