بینش معاصر

چهارشنبه، خرداد ۱۳، ۱۳۸۳

اما ضرورت طرح معنویت از نظر ملکی دوچیز است: یکی اینکه انسان درتجربه تاریخی و فردی خود هیچگاه از درد ورنج عاری نبوده واگر این درد و رنج ها، فهرست شود به چند درد ورنج بنیادین می رسد، که بقیه این درد ها و رنج ها فرزندان آنهایند. یکی از انتظارات اساسی بشر از ادیان معرفی این درد و رنج های بنیادین وکاهش انها بوده است. اما دومین نیاز ما آدمیان به معنویت اینست که در جهان امروز ما بیش از گذشته به معنویت نیاز داریم .انسان پیشین علاوه بر اینکه برای رشد باطنی خویش نیازمند دین بود برای سامان بخشی حیات جمعی خویش نیز ازدین بهره می برد ولی در عین حال در ان زمان اگر کسی می خواست سامان زندگی جمعی را برهم زند به اندازه امروز توانایی تخریب نداشت.اما ما امروزه قدرت زیادی برای تخریب سامان های اجتماعی داریم..بدین ترتیب عاملی که او را بتواند مهار کند از اهمیت بیشتری برخوردار خواهد شد.به تعبیر دیگر نیرویی باید به انسان بگوید که هر کاری می توانی را نباید بکنی ،یعنی ای انسان مقدورهای تو غیر از ماذ ون های توست.
پس دو عامل یاد شده (ناتوانی فهم سنتی از دین در التیام بخشیدن به درد ها ونیز ضرورت مهار انسان اینک بغایت توانا در رعایت سامان اجتماعی) اسباب لازم برای مطلوب بودن معنویت را فراهم می سازد.
اما در معنویت که البته یک رویکرد است ونه یک مکتب، برخلاف دین نوعی سکولاریته وجود دارد والبته این بدان معنا نیست که زندگی پس از مرگ وجود ندارد بلکه بدین معناست که نظام پاداش و کیفر درهمین دنیا هم غالب است وانسان معنوی در همین دنیا هم به دنبال کسب آرامش و امید و طالب شادیست.
نکته اغازین رویکرد انسان معنوی پرسش چه کنم؟است.چرا که با کنش من انسان در برابر حیات است، که آدمی معنا می یابد.پس اگر طالب این هستیم که از جهان سر دراوریم برای اینست که شناخت مطابق با واقعیت ،عمل ما را متفاوت می کند.پس هر انچه از حیات می خواهیم بدانیم برای انست که به اندازه حتی ذره ای بر پرسش چه کنم؟ تاثیر بگذارد.حتی پرسش از وجود خدا برای انست که اعتقاد یا عدم باور به ان در چه کنم؟ موثر خواهد بود.
اما از ویژگیهای انسان معنوی اینست که اصیل است بدین مفهوم که در رفتارش تابع باورهای دیگران نیست این خود اوست که اراده اش را براساس باورهای خودش تنظیم می کند وبرای خوش امد دیگران یا مد و یا عرف رفتاری برخلاف باورش انجام نمی دهد.این انسان علاوه براین بینه جوست و اهل استدلال و استناداست او بهمین دلیل اینجایی و اکنونیست یعنی بسان یک دماسنج دمای الان را نشان می دهد یدون انکه دلبستگی به ماندن در وضعیت فعلی را داشته باشد او در قید گذشته و اینده نیست او در حال زندگی می کند. ودیگر اینکه انسان معنوی تجارب خود را تشریح وارایه می کند اما از کسی مطالبه پذیرش نمی کند.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]



<< صفحهٔ اصلی