بینش معاصر

یکشنبه، تیر ۲۱، ۱۳۸۳

بالاخره ناچارشدند وابلاغ سمت جديد را صادر كردند.اما بخش اعظم ابلاغ ده خطي به تمجيد ازخدمات مديرپيشين اختصاص داشت.يك خط هم از تجارب ارزشمند من در عرصه ... ذكري به ميان امده بود. ستايش از خدمات گذشتگان را ممدوح مي شمارم وخود نيز سعي مي كنم درمراوداتم اينگونه عمل كنم .
بيچاره مدير ارشد مجموعه كه روزگاري سعي در حذف من داشت واينك سعي مي كند به من بباوراند كه او مرا از پيشترها براي اين سمت برگزيده و در اين پروسه مختارانه عمل كرده است.حال انكه با يك نگاه سطحي به برخوردها وتعاملات پانزده ماه اخير بخوبي مي توان دريافت كه اراده آنان چيز ديگري بوده و دست برقضاء واز نابختياري به اين اقدام تن داده اند.
همكارانم بجز يك نفر همه از اين اتفاق خرسندند واين را نه اكنون كه پيش از اين اتفاق بارها از ظن خويش درحضورم آرزو كرده بودند.اما مسئول دفتر باتجربه اين مجموعه ؛چندان از اين رخداد استقبال نكرد وحتي با شيطنت وزيركي مختص زنان ايراني روزمعارفه را به تاخير انداخت.امروز با همه كاركنان جداگانه گفتگو كردم وميزان انتظاراتم و نيز انتظارات آنان را رودرو در ميان نهاديم.
هنگامه اي كه در دو سازمان پيشين و همين سازمان فعلي سمتهايم را وامي نهادم سعي ميكردم با پاك كردن فايل ان مجموعه از حضور سايه وارم در مجموعه پيشين كه اينك سكاندار ديگري بران مديريت مي كند؛خوداري كنم.اما دراغلب موارد اين اتفاق به اين راحتي رخ نمي دهد واز جمله اينك من ناچارخواهم بود كه سايه اين مدير سي ساله را حداقل تا يكسال برمجموعه تحمل كنم. ضمن اينكه به دلايلي براي حضور اين يكسال در مجموعه اش خودرا وامدار او مي دانم گرچه هردوي ما با زيركي و سعه صدر يكديگر را در اين دوران تحمل كرديم.گرچه دوران مديريت من نيز با اين وضعيت سرزمينمان ثمره هجوم دوباره فرمگرايي ديني چندان روشن نيست.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]



<< صفحهٔ اصلی