بینش معاصر

جمعه، مرداد ۰۲، ۱۳۸۳

گزارش سفر1:
شهر همدان از طریق شهرهای رزن / نوبران و ساوه به ام القرای جهان اسلام و حومه متصل می شود.بافت ظاهری شهر در حد واندازه شهرهای درجه دوم مراکز استانها به نظر می آید.شهر های شیرازمرکز استان فارس/مشهد مرکز استان خراسان / اصفهان مرکز استان اصفهان/تبریز مرکز استان آذربایجان شرقی و اهواز مرکز استان خوزستان از جمله شهرهای درجه یک کشور محسوب می شوند.
آرامگاه بوعلی سینا/ بابا طاهر عریان(امیدوارم نمایندگان محترم مجلس هفتم برای این پسوند خلاف ارزشهای اسلامی فکری بکنند)/ تپه هگمتانه/کتیبه های گنج نامه از جمله اماکن دیدنی همدان می باشد.همچنین تفرجگاه عباس آباد با رستورانهای فضای باز نیز ازمناطق جذاب این شهربه حساب می آید که خوردن و نوشیدن شامگاهی  ویا ظهر داغ تابستانی در این منطقه لذت بخش است.
اما غارآبی علیصدردر شمال این شهر در کنار روستایی به همین نام از نقاط کمیاب جهان در عرصه جذابیت و اعجاب است.این غار که در اوایل دهه چهل توسط تعدادی از کوهنوردان همدانی کشف شده است یکصد و پنجاه میلیون سال قدمت دارد. دمای هوای داخل غار در تمام دوران سال16 درجه سانتیگراد و دمای آب 12 درجه سانتیگرادمی باشد.برنامه بازدید از این غار که توسطشرکت سیاحتی علیصدر ترتیب داده شده توسط قطاری ازسه قایق ساخته شده از پلاستیک فشرده به رنگ قرمز و یک قایق پایی بعنوان یدک کش به مدت 70 دقیقه بطول می انجام که 600مترنیز پیاده روی دارد.مشاهده قندیل ها و کله قندی های این غار که در هر یکصد سال یک میلیمتر بر طول آنها افزوده می شود و برخی از انها به شکل موجوداتی چون تمساح/  کبوتر / پنجه عقاب ومجسمه آزادی هستند، واقعا حیرت انگیز است.
همدان را از طریق راه خاکی روستایی به نام  بهارلو به قصد استان جذاب کردستان ترک می کنیم.کوره راههای دسترسی محلی روستا ها هر از گاهی ما را برای انتخاب راه درست به تردید می اندازد .دشت هایی سرسبز اما خانه هایی کاهگلی و ویران ثمره مدیریت نادرست تقسیم منابع توسط دولت ها هر از گاهی عیشمان را منقص می کند. از بهارلو به شهر دلبران و از آنجا به قروه می رویم.جاده دهگلان به سنندج بسیارجذاب و لذتبخش است.با ورود به شهر سنندج خاطرات چند ماهه ام در پادگان وحدت(سد قشلاق) محل استقرار ما برای تصرف رشته کوههای هزارقله و دال زرین عراق زنده می شود . یکراست به حافظه ام مراجعه می کنم و سعی می کنم راه وصول به پادگان را که اینک به سد زیبا و سرسبزی مبدل شده است را بیابم .مشاهده تابلو  دیوان دره به کمکم می اید .از شهر خارج می شویم اری سد قشلاق محل استقرار لشگر 14 امام حسین، درست بیست سال پیش من هفده ساله بودم وبا لباس خاکی یک کوله انباشته از سرم رینگر و انژوکت وباندو پد با یک کلاشینکوف دسته تاشو و دوخشاب بهم متصل با باندکشی قهوه ای،و اما اینک با همسر و دو فرزندم نظاره گر زیبایی مسحور کننده جریان جاری آب با کناره های سرسبز سد هستیم.همیشه نسبت به کردها حس خوبی داشته ام .شهر را با ماشین بازدید می کنیم.به دنبال مسجدی هستم که یکبار به هنگام تهیه بلیت بازگشت به ولایت در همان سالها در آن نماز گذارده بودم،ترافیک وحضور پلیس اجازه جستجوی آنرا نمی دهد.جلوه مردمان شهر متجددتر از همدان است.
 دیواندره از طریق یک جاده پر پیچ وخم و سراشیب به سنندج متصل می شود.صبحانه را در پارک این شهر می خوریم. راستی ،بهترین ساختمانها در شهرهای کوچک متعلق به شرکت مخابرات ویا بانک هاست بقیه ابنیه وخانه ها در حد واندازه یکدیگرند.دیوان دره را به سمت بیجار طی می کنیم .با دیدن اولین تابلو امامزاده  رو به عیالات متحده می گویم به مناطق شیعه نشین رسیدیم .از بیجار به سوی زنجان روانه ایم .به زنجان که می رسیم عیالات متحده و دخترم پیشنهادمی دهند که به تبریز برویم .اما مسیح برای دیدن سی دی جدیدش بی صبرانه انتظار وصول به ام القرای جهان اسلام و حومه را دارد.برای تامین مخارج سفر تازه، عازم بانک مرکزی زنجان می شویم تا به میمنت شبکه پرداخت ملی کارت کمی از ته مانده حساب را برداشت  کنم وبا کشیدن دستی به سرو روی اسب ب(ژپیکان) راهی تبریز  شویم.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]



<< صفحهٔ اصلی