بینش معاصر

دوشنبه، اردیبهشت ۲۱، ۱۳۸۳

به بهانه جشني به سراغ عليرضا عصار رفتيم وخواستار تدوين و اجراي يك موسيقي با موضوع اختصاصي براي ان جشن شديم. از انجاييكه سراينده عمده اثار عصار دكتر شاهكار بينش پژوه است او براي تمهيد اجراي اين سفارش؛ نشست مشتركي را باشاهكاربينش پژوه وفوادحجازي اهنگسازش ترتيب داد تا يكديگر را بهتر درك كنيم.بطور طبيعي در نخستين نشست؛ ما بيشتر گوينده بوديم و انها شنونده والبته چند سئوالي هم رد وبدل شد.پس از چند روز به دعوت صبور مدير برنامه هاي عصار؛ به خانه ايشان براي تاييد متن شعر يا همان ترانه گرد هم امديم .عزيز هنرمندي كه من افتخار دستياريش را دران جشن داشتم با شنيدن متن ترانه براشفت و ترانه سروده شده را فاقد ارزش براي ان برنامه توصيف كرد. هرسه نفر مقابل (عصار؛بينش پژوه و حجازي)جبهه گيري كردند اما بعدتر عصار بصورت كاملا حرفه اي گفت: هرچه را شما بخواهيد من خواهم خواند اما با بينش پژوه گفتگو كنيد و به نتيجه اش برسانيد.گفتگوي ما ان شب طولاني شد ونه عزيز هنرمند ما كوتاه مي امد ونه بينش پژوه؛ تا اينكه من متن ترانه را براي مسئول مربوطه بردم و پيشنهادهاي خودم را براي تغيير دو بيت از ان ارايه كردم كه مورد موافقت قرار گرفت.وعليرغم نظر هنرمند عزيز مجري برنامه همان ترانه با تغيير مختصري اجرا شد.اينك شاهکار در نخستین البوم رپ پس از انقلاب چهار ترانه اجرا کرده است که دوتای انها به نام های اسکناس و خواننده شنیدنی است.عزيز هنرمند ما ان شب با گلايه از انها مي گفت که اين دوستان براي صدا وسيما هر مجيزي را مي سرايند و مي خوانند؛ به ما كه مي رسند چگوارا مي شوند!

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]



<< صفحهٔ اصلی