بینش معاصر

پنجشنبه، اردیبهشت ۱۰، ۱۳۸۳

بيست مليون نفر زير خط فقر؛مصيبت بم ؛انفجار قطار در نيشابور؛فرو ريزي ساختمان در حال ترميم بانك؛مرگ و به هوش نيامدن بيماران اتاق عمل بيمارستان ايرانمهر ؛امار بالاي تصادفات رانندگي و مرگ ومير سانحه ديدگان و.. همه از يك نكته حكايت دارد وان اينكه در جهان كنوني نمي شود از ابزار و فن آوري مدرن بهره برد بي انكه برمقتضيات ولوازم ان گردن نهاد.پارادايم زندگي ما براساس سنت نهاده و شكل گرفته است.نهادهاي حاكم نيز عليرغم ژست هاي مدرن(استفاده از آخرين دستاوردهاي ارتباطي ومعيشتي غرب) كاملا نظام سنتی چند صد سال پيش را بر كل نهادهاي برجاي مانده از عصر پهلوي(كه انهم معاصرنبود) غالب كردند.براين اساس شالود مديريت اين سرزمين و تلاش رسانه هاي جمعي حكومتي برحفظ نظام سنتي من بميرم تو بميري وكدخدامنشي(ريش سفيدي) و انشاءالله نيتشان خير بوده؛ استوار است.بنظرمي ايد بروز فجايعي از اين دست، نه تنها تكرار بلكه به مراتب بيشتر و هجو آميزتر نيز خواهد شد.چرا كه براين گره ترافيكی سنت ومدرنيته ، ثمره غلبه شالوده سنت درنظام ادراي و اجتماعي سرزمينمان ونيز سيري ناپذيري ما بر استفاده از ابزار و فن اوري مدرن بطور طبيعي(رياضي)؛گره هاي محكم تر وپيچيده تر زده خواهد شد كه ثمره ان چيزي جز تلخكامي و رنج مدام در سياه چالي كه ان را زندگي مي ناميم نخواهد بود.