بینش معاصر

شنبه، بهمن ۱۵، ۱۳۸۴

از هستی آموختم

- ما آدمیان همه به دنبال ساحلیم ، غافل از آنکه همه هستی در همین شناور بودن در دریا معنا می شود.
- هر آنچه را از دنیا اراده کنیم، دست کم بخشی از آن را خواهیم یافت.
- زندگی بسان پازلی است که هرروزه باید آن را جور چینی کنیم.
- عشق شوق و گرما می آفریند وبه تکرار وصال، جان می سپارد.
- خوب و بدی آدمیان به میزان سهم شان از نیکو کاری و آزار به دیگران تبیین می شودو این هردو، دارای مصادیق عصریند.
- بخش غالب رفتار ما آدمیان جبری است و همه کوشش های ما، برای روشمند کردن گزینه های جبری است.
- واو ناموس هستی و واپسین دلبستگی ماست.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]



<< صفحهٔ اصلی