بینش معاصر

پنجشنبه، مرداد ۲۲، ۱۳۸۳

چيستا يثربي( نويسنده ) در مفاله اي در روزنامه باني فيلم از رسوب تئوري توطئه در اذهان ايرانيان و به ويژه هنرمندان تئاتر در برخورد با روشهاي جديد مركز هنرهاي نمايشي؛ گلايه كرد.نشريات تخصصي و صفحات هنري روزنامه ها طي سه هفته اخير از تصميم هاي ريس جديد مركز هنرهاي نمايشي انتقاد كرده بودند.حتي خاك هنر و مديريت خورده اي چون حسين خان پاكدل نيز كه مدتي از اين عرصه به دور بود از اين غافله عقب نماند وتصميم هاي اتخاذ شده از سوي مديريت جديد را چشم فرو بستن به اقدامات مفيد گذشته خواند.اما بالاخره ريس جديد مركز هنرهاي نمايشي در برابر رسانه ها لب به سخن گشود: ما هر چه تلاش كرديم به مطالعات مدوني دراين عرصه برسيم موفق نشديم پس بيشتر به لزوم برنامه ريزي پي برديم.... ما اگر بخواهيم كوچك ترين تغييري را بوجود بياوريم با واكنش هاي بسيار زيادي مواجه مي شويم.پس مهمترين اتفاق حوزه تئاتر تغيير در اذهان است كه بايد اذهان به سمت و سوي مثبت برود. ... اما تغييرات در مركز هنرهاي نمايشي عبارتند از :مدير اداره ارزشيابي/ مدير تئاتر شهر/ مدير طرح و برنامه ريزي / مدير هماهنگي امور استانها/ امور بين الملل/ رئيس انجمن نمايش / هيات امناي انجمن نمايش و بزودي مدير روابط عمومي.
شخصا معتقد هستم عمر مفيد مديريت 4 سال وبراي نخبگان كه در ميانه ما اندك و نادرند8سال مي باشد.البته بدنه كارشناسي هرچه عميقتر مناسب تر و البته همين عمق نيز در پاره اي از تحولات ضروري و نوآوري ها مانع اساسي براي ايجاد دگرگوني مي شود كه بنظر مي رسد؛ايجادنظام بازاموزي كارشناسان با اساتيد روزآمد غير اداري و كاملا آكادميك مي تواند از اين تصلب بدنه كارشناسي بكاهد.اما نكته اي كه در ميان ما ايرانيان به غلط جا خوش كرده اينست كه بر هرانچه گذشتگان و ديگران انجام داده اند خط بطلان و تباهي مي كشيم و خويش را ناجي و عقل كل مي پنداريم وفراموش مي كنيم آناني كه پيش تر آمده اند همچون ما اندكي خرد و جرعه اي دلسوزي و دغدغه نيك خواهي داشته اند . وقت آنست كه باور كنيم همه چيز را نبايد و نشايد كه از آدمي با اين توان اندك و خواسته هاي بزرگ يك جا انتظار داشته باشيم وهر خدمتي را به قدر خويش مغتنم و صاحب خدمت را محترم شماريم.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]



<< صفحهٔ اصلی