بینش معاصر

یکشنبه، مرداد ۲۶، ۱۳۸۲

واگن قطار در حال حركت؛در ايستگاهي من در حضور قصاب مطبوعات در حال بازجويي شدن.پس از ان دوباره در واگن قطار در حال حركت ودر حال انتقال مباحث بازجويي به دستيارم دريك پروژه بزرگ هنري ؛بمنظور چاره انديشي براي رهايي از اين مخمصه ؛صداي زنگ ساعت تلفن همراه بيدارم كرد.ماجرا را سر صبحانه به عيالات متحده گفتم همچنين تلفني به دستيار سابقم در ان پروژه؛هردو برمراقبت از خودم تاكيد مي كردند.اما من كه نويسنده يا روزنامه نگار نيستم كه سروكارم با ان ابليس باشد؟

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]



<< صفحهٔ اصلی