بینش معاصر

شنبه، تیر ۲۸، ۱۳۸۲

چندي پيش كه با يكي از دوستانم به سونا رفته بوديم(البته نه سوناي زعفرانيه)گفنگويي ميانمان در باره مرحوم دكتر شريعتي در گرفت.دوستم معتقد بود انچه اكنون دست بگريبانش هستيم از كژ انديشي مرحوم شريعتي در ايدئولوژيك كردن دين است واين حكومت بيش از انكه نتيجه اراي روحانيت شيعي باشد ثمره اراي اوست والبته در بيانش قدري توهين و تحقير رواداشت.در پاسخ گفتم كه نظريات انديشمندان را نمي توان فارغ از ظرف زماني و مكاني و در يك كلام شرايط توليدش ارزيابي كرد.انچه باعث شد شريعتي دين را ايدئولوژيك كند هژموني انديشه و اراي ماركس بر دانشگاهها وبهتر بگويم بر كل جهان انديشمند بود كه ناچار براي رعايت دلبستگي دينييش ونيز عقب نماندن از قافله بشري با وام گرفتن ارايي عصري؛ شيوه دلسپاري دوگانه را در پيش گرفت و انصافا در حفظ دينداري نزد دانشگاهيان سعيش موثر افتاد.دوستم در پاسخم اصرار مي ورزيد كه اينگونه داوري كردن رهانيدن ادميان است از قبول مسوليت ارا و اعمالشان و اينگونه انديشيدن كثيري از ظالمان و تبهكاران به بشريت را از نقدو داوري و مالا مجازات مي رهاند. در پاسخش چيزي نگفتم اما به راستي بهتر نيست به نفس انديشيدن ؛ تفكرو كوشش در اين راه ارزش قائل شويم ونه به نتايج حاصل از انها ؛چراكه در غير اينصورت براي بشريت تكليفي(انتزاعي انديشيدن فارغ از شرايطش وپيش بيني عواقب نظريات و آرايش) روا داشته ايم كه در توانش نيست واين ظلم بزرگي است.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]



<< صفحهٔ اصلی