بینش معاصر

جمعه، دی ۱۵، ۱۳۸۵

دیدار

دیروز به اتفاق مسیح به دیدار پدر و مادرم رفتم.هوای بسیار سردی بود.امروز نیر پس از دیداربه ام القری برگشتم.بین میمه تا دلیجان هنوز برف های باریده هفته پیش به صورت یخ زده باقی مانده و دشت را یک سره سپید پوش کرده بود.

از برادرم نیز تهیه متون با پاور پوینت را فراگرفتم.تصمیم دارم بخش زیادی از تجاربم را به این صورت برای استفاده همکارانم تهیه و ارایه کنم.

خیلی نگران برگزاری پروژه اسفند ماه شده ام.کمتر از چهل روز به اجرای پروژه باقی نمانده و هنوز تامین منابع مالی نشده است.حتا محل برگزاری را هم تحویل نداده اند.در این سرزمین چیزی به نام تعهدات ملی معنا ندارد چه رسد به تعهدات جهانی!شایداین اشتباه ما بوده است که این بار گران را بر د وش نحیف سازمان گذاشتیم؟

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]



<< صفحهٔ اصلی