بینش معاصر

یکشنبه، شهریور ۰۲، ۱۳۸۲

ده بيست روزي بود كه حوصله تصحيح اوراق امتحاني پايان ترم دانشجويان را نداشتم .هربار كه خيز مي گرفتم كه اين كار را انجام دهم با تصحيح دو يا حداكثر سه برگه( كه البته هركدام در چند صفحه پاسخ داده بودند) خسته مي شدم و كار را به فردا موكول مي كردم .واقعيت اين است كه دستخط خوب وخوانا ادمي را به ذوق مي اورد و برعكسش؛ كاهنده روح مي شود.خود من البته دستخط خوبي ندارم؛ اما خوانا و با رعايت قواعد نوشتاري سعي بر ترغيب خواننده مي كنم(ظاهرا دو درس هنر و ورزش در اموزش و پرورش كاملا شكلي و بي محتوا ست.)تا اينكه پريروز مسئول اموزش دانشكده زنگ زد و جوياي نمرات دانشجويان شد من هم بسيار شرمنده شدم.بالاخره همت كردم ودرطول سه روز؛ بالغ برنوددصفحه را كه اگر نگويم نوددرصد انان بد خط و نا خوانا بود به خودم جفا كرده ام را؛ تصحيح كردم .خودم در ياد دارم كه سر امتحانات يكي از دوستاني كه اينك در حال نگارش پايان نامه دكتراي خويش است از من براي درك سريعتر درس كمك مي گرفت و جالب اين بود كه او حداقل دو نمره از من بيشتر نمره مي اورد كه دقيقا ناشي از خط زيبا و خوانايش بود. بالاخره ادمي ادمي است و هرچقدر هم باور داشته باشد و بخواهد كه حقوق ديگران را به درستي رعايت كند و خلط مبحث نكند نمي شود كه نمي شود.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]



<< صفحهٔ اصلی