بینش معاصر

شنبه، خرداد ۲۴، ۱۳۸۲

شايد يكي از بدترين دورانهاي كاريم را سپري مي كنم.بي اعتمادي مدير ارشد؛سردرگمي سياستهاشان در ...وخلاصه بلاتكليفي خودم در كندن ورفتن ويا شكيبايي كردن وماندن تا وقت مناسب براي تاثير گذاري و جايگاه خويش را باز يافتن!از يك سو نمي خواهم تجربه دو سال اخير به لذت يك تجربه شخصي صرف بدل شوداز سويي هيچگاه خود را به مديرانم تحميل نكرده ام و همين موجب منزلتم بوده است و دوست نمي دارم اين امر به ذلتم بيانجامد.
نمي دانم شايد قدري ناشكيبا شده ام!

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]



<< صفحهٔ اصلی