بینش معاصر

سه‌شنبه، خرداد ۲۰، ۱۳۸۲

فبل از ساعت مقرر براي شركت در يك جلسه به نزديكي محل جلسه رسيدم؛فرصتي بود تا قدمي بزنم.چشمم به خردسالي افتاد كه كنار خيابان بساط واكس پهن كرده بود صرفا براي كمك به او كفشهايم را دراوردم تا واكس بزند.بعد از تميز كردن كفشها با يك فرچه زبر گفت كه بهتر است يك كفي داخلش بگذارد منهم با علامت سر موافقت كردم.بعد از واكس زدن مبلغ قابل پرداخت را جويا شدم؛پس از تعارفات معمول ايرانيان؛ گفت: 1400 تومان
با شنيدن اين مبلغ برق از سرم جهيد. من كه از اول قصد كمك داشتم اما اين فزونخواهي ديگر از ان فزونخواهيهاي ما ايرانيان است كه تمايل داريم ره صد ساله را يك شبه طي كنيم.بهر حال با 1000 تومان راضيش كردم.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]



<< صفحهٔ اصلی